بازگشت

اتمام حجت ، بازگويي حقايق و هوشيار ساختن مردم در برابر رفتارهايشان


يكي از سياستهاي شوم استكباري ، به غفلت كشاندن مردم از حقايق جاري زندگي است ؛ فردي كه هم ّ و غم ّ او فقط پرداختن به شكم و شهوت باشد و از اصول آزاد زيستن و انسان بودن ، باخبر نباشد، حيوانيست كه در سراشيبي سقوط قرار گرفته ، درآستانه درنده شدن است : (أولئك كالانعام بل هم أضل ّ) چنين موجودي براي رسيدن به مقاصد مادي و پاسخ گويي به غرايز حيواني اش ، به هركاري دست مي زند، هرچند كشتن انسان بي گناهي باشد، بلكه بالاتر، گر چه پيامبر يا فرزند او باشد. در چنين موقعيت بحراني است كه بايد به فرياد او رسيد و آگاهي ها و هشدارهاي لازم را براي او بيان كرد تازمينه خروجش از حيوانيت به عالم انسانيت و هدايت به قله هاي سعادت ، فراهم گردد؛دست كم حجت بر او تمام شود كه در صورت گرفتاري به عذاب و كيفر الهي ، هيچ گونه عذرو بهانه اي نداشته باشد. در موارد گوناگون ، از سخنان نوراني امام حسين (ع) اين هدف دنبال شده است كه برخي از آنها را بررسي مي كنيم :

الف . در ميان راه مكه به كوفه ، در منزل «ثعلبيه »، مردي خدمت سيدالشهداء (ع) شرفياب شد و از تفسير اين آيه پرسيد: (يوم تدعوا كل أناس بامامهم ): «روز رستاخيز هر امتي را با امامش فرا مي خوانيم ». حضرت در پاسخ وي فرمود: «امام دعي الي هدي فأجابوا اليه و امام دعي الي ضلاة فأجابوا اليها؛ هؤلاء في الجنة وهؤلاء في النار و هو قوله تعالي : فريق في الجنة و فريق في السعير؛

برخي از رهبران ، مردم را به راه راست فرا مي خوانند و گروهي ، صدايشان را مي شنوند و از آنان پيروي مي كنند وبرخي از پيشوايان ، مردم را به راه كج سوق مي دهند و گروهي نيز به آنان پاسخ مثبت مي دهند، دسته نخست ، در بهشت و طايفه دوم در جهنم هستند. اين حقيقت را خداوند (در آيه هفتم از سوره شورا) بيان كرده است كه انسان ها دو نوعند، بعضي در بهشت و برخي در دوزخ ».

ب . در همين مكان ، مردي به حضور حضرت شرفياب شد و امام از او پرسيد: اهل كدام شهري ؟ او گفت : اهل كوفه . سخناني ميان آن دو مبادله شد و آنگاه به او فرمود: أماوالله! لو لقيتك بالمدينه لاريتك اثر جبرئيل في دارنا و نزوله بالوحي علي جدّي ، يا أخا اهل الكوفه ! من عندنا مشتقي العلم ، أنعلموا وجهلنا؟ هذا مما لايكون ؛ آگاه باش ! به خدا سوگند! اگر تو را در مدينه مي ديدم ، اثر وردّ پاي جبرئيل را در خانه ما و محلي را كه در آن به جدم وحي مي آورد، به تو نشان مي دادم . اي مرد كوفي ! خاندان ما سرچشمه علوم است ،آيا اينان دانايند و ما نادان ؟ اين شدني نيست ».