بازگشت

علل عدم موفقيت سياسي ـ نظامي امام


1 ـ مهم ترين علت ، ورود عبيدالله بن زياد به كوفه است . وي هنگامي كه در بصره بود، توسط منذر بن الجارود از فرستادن نامه امام حسين (ع) به مردم بصره آگاه شد و پيك امام (سليمان ) را كشت . اشراف هوادار حكومت اموي در كوفه قبلاً يزيد را از آمدن مسلم به كوفه خبردار كرده بودند. با رسيدن نامه امارت كوفه از طرف يزيد، ابن زياد به كوفه آمد. مردم كوفه به گمان ورود امام به او خيرمقدم مي گفتند. او بدون هيچ مقاومتي وارد قصر شد و كنترل اوضاع را در دست گرفت .

2ـ مسلم بن عقيل با شنيدن خبر ورود ابن زياد به كوفه ، خانه مختار را ترك كرده وارد خانه هاني بن عروه گرديد و مخفيانه از مردم كوفه بيعت مي گرفت . معقل ـ جاسوس ابن زياد ـ توانست از طريق مسلم بن عوسجه به محل اختفاي مسلم پي برد و از برنامه ترور ابن زياد به وسيله مسلم نيز آگاه شد. ابن زياد پس از دريافت اين اطلاعات ،هاني را دست گير كرد و به شهادت رساند. در اين هنگام مسلم قصر ابن زياد را محاصره كرد.

اين محاصره كامل نبود و ابن زياد از طريق درب الروميين با اشراف كوفه در ارتباط بود. ارتباط سران شيعه نيز در اين محاصره با مسلم و محاصره كنندگان روشن نيست . در يك احتمال ضعيف مي توان نتيجه گرفت كه محاصره قصر به قصد تصرف آن نبوده ، بلكه به خاطر جلوگيري از غافل گيري و گرفتار نشدن مسلم و سران شيعه بوده است . به همين دليل افراد به سرعت از اطراف مسلم پراكنده شدند و او در كوچه هاي كوفه تنها و سرگردان ماند.

اگر مسلم در جريان محاصره قصر مي توانست ابن زياد را از آن جا بيرون براند يا اورا بكشد و بر خزانه كوفه مسلط شود، نيروي او چند برابر مي گرديد و شمشيرهاي زيادي به خدمتش درمي آمدند. به طوري كه با ورود امام به كوفه به كلي اوضاع تغيير مي كرد و امام نيز با تحريك انگيزه ها، دل هاي كوفيان را بيشتر به خود جذب مي نمود. حتي در اندك مدتي با پيوستن بصره و حجاز حكومت امام نيز گسترش مي يافت . بيست سال سلطه امويان و ظلم و جور آنها نيز باعث مي شد كه قدر حكومت آل علي (ع) را بدانند.

جواب نامه عده اي از مردم بصره و اعلام همراهي آنان نيز به دست امام حسين (ع) رسيده بود. «شريك بن اعور» از بزرگان بصره هم قبل از فوت قول جلب همراهي مردم بصره را به مسلم داده بود. هم چنين ابن زبير در حجاز فعاليت خود را آغاز كرده در مخالفت با حكومت يزيد با امام هم رأي بود.

بعد از تسلط نظامي ، امام اين ظرفيت را دارا بودند كه مردم را از چشمه جوشان علوم خود بهره مند ساخته و آنها را از بي تفاوتي بيرون آورده و با سال ها جريان شيعه زدايي معاويه مبارزه نمايند. با توجه به مقبوليت امام در نزد عامه مردم ، نياز به تهديد و تطميع حكام اموي هم نبود. اين مقبوليت در هنگام ورود ابن زياد به كوفه معلوم بود ومردم او را به جاي امام مي پنداشتند.

از نكات مبهم تاريخ ؛ غيبت سران شيعه در جريان محاصره قصر به وسيله مسلم بن عقيل است كه در كنار او نبودند. برخي از آنان مانند حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و ابوثمامه صائدي در كربلا حاضر شدند، ولي بزرگاني چون سليمان بن صرد خزاعي ، رفاعة بن شداد بجلي و مسيب بن نجبه فزاري در صحنه كربلا هم حاضر نشدند.آنها قصد پيوستن به امام را هم نداشتند، زيرا بعدها در جنبش توابين به عمل خود اقرار دارند. هم چنين به درستي معلوم نيست كه چرا محاصره قصر ابن زياد بوسيله مسلم به صورت كامل نبوده است و ابن زياد از طريق درب الروميين با اشراف هوادار امويان ارتباط داشته است .

مسلم پس از اين واقعه با فرا رسيدن شب ، در كوچه سر گردان ماند. تا اين كه شب را در خانه زني به نام طوعه گذراند. هنگام صبح با جاسوسي پسر اين زن غافل گير شد و پس از نبردي جانانه دست گير و شربت شهادت نوشيد.

نكته قابل توجه در جريان كار مسلم در كوفه ، لو رفتن محل اختفاي او در خانه هاني و بعد در خانه همين زن با جاسوسي است .

مسلم قبل از شهادت به محمد بن اشعث وصيت كرده بود تا كسي نزد امام بفرستد و او را از آمدن به كوفه بازدارد. پيك محمد بن شعث در زباله (ميان راه كوفه ) خبر را به امام رساند.

امام حسين (ع) در روزي كه مسلم به شهادت رسيده بود، از مكه خارج شدند و دربين راه قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر (برادر رضاعي خود) را با نامه هايي به كوفه فرستادند.

خبر شهادت هاني بن عروه و مسلم در بين راه قبل از زباله ، در ثعلبيه به امام رسيد و در حضور همراهان مطرح شد. در اين مرحله ديگر احتمال امكان تشكيل حكومت به وسيله امام حسين (ع) در كوفه كاهش يافته بود. شايد نفس اهميت اين هدف در مقابل اهداف فرضي ديگر بوده است كه امام فرمان حركت دادند. پراكندگي ياران هم تا اين مرحله و پس از خبر مذكور گزارش نشده است .

بنابراين با توجه به عدم دليلي براي بازگشت ، احتمال ترور در حجاز، آرزوي بيست ساله شيعيان در برپايي حكومت و اين كه برادران عقيل قصد خون خواهي داشتند، امام فرمان ادامه حركت دادند.

برخي ديگر نيز به امام گفتند: شخصيت شما بالاتر از مسلم است و مردم كوفه به شما رو خواهند آورد. در زباله ، خبر شهادت عبدالله يقطر رسيد و امام ياران را رخصت رفتن و عدم همراهي دادند. نكته قابل ذكر اين كه بسياري در اين محل امام را ترك كردند برخلاف وجود برخي از شرايط قبلي ، در كنار امام نماندند، در حالي كه عده كمي هم چنان همراه امام باقي ماندند و اين عبرت ديگري است .

3ـ در برخورد با سپاه حر، امام حسين (ع) مسير كاروان را براي بازگشت تغيير دادند، ولي حر مانع شد. به نظر مي رسد كه قصد امام براي بازگشت ، واقعي باشد، اما با توجه به وجود خطر جاني در حجاز، مي توان گفت كه امام مي خواست قيامش انتحاري خوانده نشود. بنابراين با وجود سپاه حر، كاروان امام در كربلا فرود آمد.

در كربلا عمر بن سعد به طمع حكومت ري در مذاكرات خود با امام به نتيجه نرسيد و سرانجام در رقابت با شمر بن ذي الجوشن جنگ را با امام آغاز كرد. ابن زياد،شمر را فرستاده بود تا ابن سعد، يا فرماندهي را به شمر وا گذارد يا كار جنگ را يك سره كند. بدين ترتيب حادثه بزرگ كربلا و شهادت مظلومانه امام حسين (ع) شكل گرفت .