بازگشت

پيشگيري از گناه و تباهي


در ميان هر ملت براي پيشگيري از تخلّفات و كجروي ها و مفاسد اجتماعي و جنايت ها و جرايم فردي راهي پيش بيني شده است ، كه نياز به هزينه سنگيني دارد. ولي اسلام علاوه بر ارشاد و اجراي قوانين كيفري : حدود، تعزيرات ، قِصاص و دِيات با وضع عباداتي نظير روزه و نماز و يادآوري خدا و معاد انسان فراموش كار را از پَيروي هوس ها وارتكاب گناه باز مي دارد. قرآن كريم انگيزه اصلي عبادات امّت اسلامي را با تعبير مكررّ(لَعَلَّكُم تَتَّقُون َ) رسيدن به تقوا و روحيه خدامداري در زندگي و دوري از گناه معرّفي مي نمايد. اسلام مي كوشد تا در سايه تقويت ايمان و تقوا، عوامل اصلي وادارنده به گناه وتخلف يعني : شهوت ، غَضب ، غرائز، اميال و احساسات و عواطف تعديل نشده آدمي را ازراه تعليم ، تلقين ، تذكُّر كنترل نمايد. تجربه نشان مي دهد كه نمازهاي يوميّه ، يكي ازبهترين وسائل پيشگيري از گناه و تأمين أمنيت به حساب مي آيد. چنان كه در قرآن مجيد مي خوانيم (و أَقِم ِ الصَّلوة َ تَنْهَي عَن ِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ و لَذِكرُ اللهِ اَكبَرُ و اللهُ يَعلَم ُ مَاتَصنَعُون ) ونماز را به پا دار، زيرا نماز از فحشا(گناهان بزرگ و پنهاني ِ ناشي از شهوت ) ومنكر (گناهان بزرگ آشكار ناشي از غضب ) باز مي دارد، البتّه ياد خدا بزرگ تر از نماز است ،و خدا به آن چه مي كنيد داناست . آري نماز گزار واقعي كه به نماز مي ايستد و با تكبير مكررّ خود خدا را از هر چه هست برتر و بالاتر مي شمارد و به ياد نعمت هاي فراوان او سپاس و حمد او مي كند و او را به رحمان و رحيم بودن مي ستايد، او را مالك روز جزا معرّفي مي كند، ضمن اعتراف به بندگي تنها از او ياري مي جويد، پيمودن راه راست را از او طلب مي كند، از راه و روش مغضوبين و گمراهان ، به او پناه مي برد، براي خدا به رُكوع خَم ، و براي سجده درپيشگاه او به خاك مي افتد، غرق در عظمت او مي شود، قهراً در اثر قرائت ِ اين أذكار آموزنده انگيزه انحراف و گناه در چنين شخصي ، به نابودي كشانده مي شود. بدون شك ، ازاين راز و نياز، در روح و قلب چنين انساني از راه تلقين و تكرار و تمرين ، جنبشي به سوي حق ّ و جهشي به سوي پاكي ها ايجاد مي شود و اين امواج معنويّت كه به بركت گفتگوي روياروي با خدا حاضر و ناظر بر اعمال عِباد، پديد مي آيد، همانند سدّ پولاديني ، مانع وقوع گناه در جامعه مي شود. با توجه به ممنوعيّت استفاده از مكان و لباس غصبي و هر گونه معصيت و تخلّف در حال نماز، ترجيحاً از عادت زشت تجاوز به حقوق ديگران دست مي كشد. بديهي است كه هر چه نماز از شرايط كمال و روح عبادت (ياد خدا)كه در آيه از خود نماز برتر شناخته شده ، بيش تر برخوردار باشد، اثربيش تري در پيشگيري از گناه خواهد داشت . گاه در فردي نماز نهي كلي ّ و جامع و در فرد ديگري نهي جزئي و محدود، ازفحشاء و منكر مي نمايد. ولي ممكن نيست ، كسي نماز بخواند وَلَوْ صوري ، و هيچ گونه اثري در او نبخشد. چه اگر افراد نمازگزار را احياناً گنه كار مي يابيم ، اگر نماز نخوانند، مسلَّماً آلوده تر خواهند شد. چون نماز رابطه شخص با خداست و هر قَدَر كه اين اعتماد عميق تر ومحكم تر باشد، شخص به خدا نزديك تر و از گناه دورتر مي گردد.