بازگشت

فعاليتهاي حضرت زينب در مدينه


حضرت زينب (س) نيز در مدينه اقداماتي را در تبليغ اهداف و پيام امام حسين (ع) و زنده نگهداشتن ياد و خاطره شهيدان كربلا انجام داد كه موجب ترس و وحشت حكومت يزيد گرديد و اين فعاليتها را براي بقاي خود خطر مي پنداشت. حضرت زينب (س) پس از ورود به مدينه و استقبال جمع زيادي از گروههاي عزادار از وي، به طرف مسجد پيامبر (ص) حركت كرد و در مقابل درب ورودي روضه نبوي خطاب به پيامبر (ص) گفت:

«اي جد بزرگوارم، اي رسول خدا من پيام آور شهادت فرزند تو - برادرم - حسين هستم.» يا جداه يا رسول الله انا ناعيه اليك ولدك (اخي) الحسين». [1] اين سخن گويي آتش قيامي بود كه عليه امويان شعله مي گرفت. او با صبر و بردباري در مدينه سعي نمود در تداوم رسالت برادر بكوشد و آن را به انجام برساند. او مي بايست دستاوردهاي انقلاب عاشورا را گردآورده و اهدافش را منتشر نمايد و مردم را آماده خونخواهي امام حسين (ع) نمايد. حضور حضرت زينب در مدينه موجب شد كه فرماندار مدينه بر موقعيت خود بترسد و ادامه تلاشهاي او را براي اين شهر و حتي مكه، خطرناك بپندارد، زيرا عبدالله بن زبير در مكه قيام نموده بود و موج آن شورش، قيام حضرت زينب عليه يزيد را در مدينه تقويت مي نمود. از اين رو فرماندار مدينه نامه اي به سوي يزيد نگاشت و او را از جريان امر و چگونگي خطر دعوت حضرت زينب (س) آگاه نمود. بلافاصله از سوي يزيد دستوري دائر بر اخراج آن حضرت از شهر رسيد، امّا حضرت زينب (س) به موضع گيري پرداخت و گفت: «خدا مي داند چه بر سرما آمده است، يزيد مردان برگزيده ما را به شهادت رسانيد و ما را بر فراز محمل شتران به اين سوي و آن سوي كشانيد. به خدا قسم ما از اين شهر خارج نمي شويم هر چند كه خونهايمان ريخته شود.» [2] اما سرانجام با حضور زنان بني هاشم و اصرار آنها حضرت زينب (س) ناچار دومين هجرت خود را آغاز نمود در حالي كه همچنان بر سر پيمان جهاد و تلاش خود استوار بود. در باره اين كه حضرت زينب (س) پس از تبعيد از مدينه به چه مكاني رفته روايات آشفته است. بي شك حكومت از حضور او در مدينه و عراق جلوگيري مي كرد. برخي روايات دلالت بر حضور او در مصر و ادامه زندگي در اين شهر تا پايان عمر (سال 62 ه ق) دارد، برخي روايات نيز مقصد او را شام معين كرده و حتي مرقد آن حضرت را در دمشق، محلي كه اينك بدين نام مشهور است، مي دانند. به هر حال، حضرت زينب، پس از شهادت برادر خويش، در حالي كه در موقعيت هراسناكي قرار داشت و از تمامي جهات محاصره شده بود، رسالت بزرگ پيام آوري عاشورا را به خوبي انجام داد و پيام حق را با تمامي خروش خود، به همگان رسانيد و كاري را به انجام رسانيد كه از توان ديگران خارج بود. [3] «عبيدلي در اخبارالزينبات نوشته است كه زينب كبرا (س) صريحاً مردم را به قيام عليه يزيد فرا مي خواند و مي گفت: بايد حكومت يزيد، تاوان عاشورا را بپردازد. [4] زينب (س) از طرف امام سجاد (ع) نيابت خاصه داشت. احكام اسلامي را براي مردم بيان مي كرد و خانه او همواره محل مراجعه مردم بود. زينب (س) مي دانست كه بني اميه درصددند تا بهانه اي جستجو كنند و علي بن حسين (ع) را شهيد نمايند. در كربلا چنين امكاني بود، كه زينب (س) در برابر خيمه علي بن حسين (ع) ايستاد و از جان او مراقبت كرد. در كوفه، عبيدالله بن زياد مي خواست علي بن حسين (ع) را به اين جرم كه بالغ است و پاسخ ابن زياد را داده بود، بكشد كه زينب (س)، علي بن حسين را در آغوش گرفت و مانع كشته شدن او شد. در شام، شرايط آنچنان دگرگون و صداي مردم آنقدربه گريه و پشيماني بلند بود، كه يزيد نتوانست علي بن حسين (ع) را به شهادت برساند.نمي بايست در مدينه بني اميه چنين امكان و بهانه اي پيدا كنند و سلسله ولايت قطع شود. زينب (س) احكام و فتاوا را بيان مي كرد و محور مراجعه مردم بود.... كار زينب (س) ابلاغ خون شهيدان بود؛ درخشش عاشورا در ميان مردم، زنده نگاه داشتن خاطره شهيدان و راه شهيدان. [5]


پاورقي

[1] جعفر النقدي، زينب‏الکبري، ص 156. المقرم، مقتل الحسين، ص 376.

[2] اسد حيدر، ترجمه مع الحسين في نهضته (زندگاني امام حسين (ع)، ص 355،. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيام‏آور عاشورا، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 348.

[3] در باره حضرت زينب ر.ک: حسن محمد قاسم، السيده زينب، صص 60-58. خالد محمد خالد، ابناء الرسول، ص 193. اسد حيدر، زندگاني امام حسين (ع)، صص 364-352. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيام‏آورعاشورا، صص 353-343. سيّد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمه زهرا (ع)، صص 262-256. قاضي طباطبايي، اول اربعين سيد الشهدا (ع)، و عبيدلي، اخبار الزينبات.

[4] اخبار الزينبات، ص 116.

[5] سيّد عطاءالله مهاجراني، پيام‏آور عاشورا، صص 344-345.