بازگشت

برانگيختن روحيه مبارزه جويي در ميان مسلمانان


وضعيت اخلاقي حاكم بر جامعه اسلامي، اخلاق مصلحت انديشي و گريز از مواجهه با ظلم و ستم بود. قيام عاشورا، اين اخلاق تسليم پذيري را به اخلاق مبارزه و ايستادگي در برابر ظلم تغيير داد. اين قيام با فروريختن موانع روحي و اجتماعي بازدارنده انقلاب، روح مبارزه جويي را در مسلمانان برانگيخت و آنان را عليه بني اميه به حركت واداشت. در جامعه آن روز بر مردم اخلاق شكست و نااميدي حاكم بود. خلق و خوي منفي، ترس و يأس در ميان آنان رواج داشت. امام حسين (ع) كوشش كرد تا اين اخلاق منفي و شكست پذيرانه را دگرگون سازد.او بر آن بود تا اخلاق جديد را در چشم امت و در وجدان و ضمير او جايگزين كند تا از اين شكست روحي كه به آن تن داده بود رهايي يابد. از اين رو امام همه نيرو و امكانات خويش را براي مبارزه تجهيز نمود و نه تنها خويش بلكه همه ياران و فرزندان و اهل بيت خود را در اين راه فدا كرد تا راه را بر اخلاقيات شكست بربندد. بدين سان، امام با برنامه اي شگفت آور و دقيق، اراده و وجدان امت شكست خورده را به او باز گردانيد و اخلاق شكست خوردگي را از ساحت او طرد نمود. در اثر اين قيام، بنياد كاخ ظلم واژگون گرديد و اسلام تجديد حيات يافت و رونقي در دين پديد آمد. اين كار را امام (ع) بدين صورت انجام داد كه با حركات قهرمانانه خود شخصيت معنوي مسلمانان را بيدار و احياء كرد، به آنان حس استغناء و بي نيازي و درس بردباري در شدايد داد و در آنها حماسه اي را كه مرده بود زنده كرد. احساس بردگي و اسارتي را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاويه بر روح جامعه اسلامي حكمفرما بود، تضعيف كرد و ترس را فروريخت و به اجتماع اسلامي شخصيت داد؛ زيرا امويان شخصيت اسلامي را در ميان مسلمانان از بين بردند. امام حسين (ع) به عنوان يك مصلح توانست در ملت اسلام حماسه و غيرت ايجادكند، حميت و شجاعت و سلحشوري به وجود آورد و با شهادت خويش در پيكره امت اسلامي، خوني را به جوشش آورد كه در رونق دوباره اسلام تأثيرگذار باشد. او باروشهاي خاص تبليغي خود در طول مبارزه و قيام توانست پيام اسلام را به بهترين وجهي به مردم برساند و پس از شهادت وي، كاروان اسيران، حضرت علي بن الحسين (ع) وحضرت زينب (س) بهترين مبلّغ پيام او شدند كه در آگاهي بخشي جامعه آن روز بسيار مؤثر بود. [1] «شيخ علائلي» با ذكر عظمت هاي امام حسين (ع) كه در كربلا به خوبي به نمايش گذاشته شد مانند: عظمت پايبندي به اصول (بعد اعتقادي)، عظمت صراحت در گفتار (بعد عملي)، عظمت قاطعيت در عمل، عظمت زيربار ظلم نرفتن، عظمت قهرماني و عظمت كوچك شمردن مشكلات، درسهاي پر افتخاري را براي قيام او ذكر مي كند. [2] به اعتقاد وي، امام حسين (ع) اگرچه مصائب بس دردناك و تلخ ديد اما درسي افتخارآميز، آموزشي پر فضيلت و والا و انسانيتي بزرگ، يادي جاودان، و منزلت و مقامي بس بلند در نزد خداوند و مردم به جاي گذاشت. او به ما آموخت كه چگونه گوهر انساني خويش را نگه داريم و به خودآگاهي برسيم و چگونه در دفاع از كرامت خويش تا رسيدن به هدف از پاي ننشينيم و چگونه در راه انديشه مقدس خويش عمل كنيم و چگونه يك رهبر اهل عمل را اراده اي استوار و برّنده وسازش ناپذير و كوبنده بايسته است. حسين (ع) بهترين نمونه خودآگاهي است وخودآگاهي را آن چنان كه شايسته آن است به ما آموخت. او عالي ترين نمونه پاسداري از كرامت انساني و دفاع از آن و جانبازي در راه آن را به ما نشان داد زيرا نعمت كرامت، در نظر آزادگان با ارزش تر از نعمت وجود است. امام حسين (ع) به ما نمونه ارائه مي دهد كه چگونه به عقايد مقدّس خود و هدف عمومي خدمت كرد. او نمونه درخشاني از رهبرمبارزي را به ما نشان مي دهد كه چون در ميدان حق و باطل به پيكار فرو مي روند و جز باپيروز گردانيدن حق يا فدا شدن در راه آن، از ميدان برنمي گردند. [3]


پاورقي

[1] دراين‏باره ر.ک: عادل اديب، زندگاني تحليلي پيشوايان ما ائمه دوازده‏گانه، ترجمه اسدالله مبشري، چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1365، صص 153-146. عبدالکريم هاشمي‏نژاد. درسي که حسين (ع) به انسانها آموخت، چاپ دهم، تهران، انتشارات فراهاني، بي‏تا. مرتضي مطهري، حماسه حسيني، ج 3، چاپ يازدهم، تهران: انتشارات صدرا، 1370.

[2] ر.ک: عبدالله علايلي، برترين هدف در برترين نهاد (پرتوي از زندگي امام حسين (ع))، ترجمه محمد مهدي جعفري، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1371، صص 130-123.

[3] همان، صص 130 - 133.