بازگشت

سخنراني در كوفه


با بررسي شرايطي كه هر كس در آن شرايط قادر بر سخنراني نيست، مي توان به قدرت بيان، نفوذ كلام، اعتماد به نفس و توان او در جذب شنوندگان پي برد. اشخاصي هستند كه با كم ترين مشكل روحي و جسمي و يا كوچك ترين تغييري در شرايط محيط سخنراني و وضعيت شنوندگان، قدرت بر سخن گفتن را از دست مي دهند. در مقابل افراد نادري هستند، كه در بدترين وضعيت جسمي و روحي و شرايط محيطي قادرند بيشترين تأثير را در شنوندگان خود بگذارند.

زينب كبري(س) از چنان اعتماد به نفس، قدرت روحي، قدرت بيان و نفوذ كلامي برخوردار بود كه در بدترين شرايطي كه ممكن است براي يك گوينده فراهم آيد، بهترين و نافذترين سخنراني ها را ايراد كرد. او در سفر تبليغي خود از كربلا به كوفه و از كوفه به شام از نظر جسمي و روحي در شرايطي قرار داشت، كه حقيقتاً قلم و بيان از توصيف آن عاجز است.

زينب كبري سوگدار عزيزترين خويشان و بستگان خويش بود. روزها پي درپي مي گذشت كه از خواب، استراحت و غذاي كافي بي بهره بود. مسئوليت هاي متعدد و سنگيني بر عهده داشت كه فكر هر كدام از آن ها به تنهايي انسان را از پرداختن به كارهاي ديگر باز مي داشت. از نظر مخاطبان تعداد زيادي از آنان بر اثر تبليغات حكومت اموي اهل بيت را گروهي ياغي و آشوبگر كه عليه امنيت مسلمانان قيام كرده اند، مي دانستند، و هرگز آمادگي گوش دادن به سخنان زني اسير را نداشتند. محيط نيز به هيچ وجه مناسب سخنراني نبود، صداي هلهله شادي با صداي شيون و زاري و صداي زنگ شتران و گفتگوي مأموران از هر طرف در هم آميخته بود، به طوري كه صدا به صدا نمي رسيد. در چنين شرايطي حضرت زينب آغاز به سخن كرد. نخستين شرط سخنراني ساكت كردن مجلس و محيط سخنراني است. گوينده اي كه نتواند، مجلس را ساكت نمايد و كنترل مجلس را در اختيار گيرد، نخواهد توانست بر شنوندگان خود تأثير زيادي بگذارد. ساكت كردن مجلس در آن شرايط از قدرت و توان انسان هاي معمولي و عادي خارج بود؛ ولي زينب كبري(س) از چنان قدرت روحي و عظمتي برخوردار بود كه با يك اشاره دست، همه را خاموش ساخت. صداها فرو نشست، زنگ شتران از كار افتاد و نفس ها در سينه ها حبس گرديد. راوي گويد: «من تا آن زمان هرگز زن باحيايي را نديده بودم كه همچون زينب سخن گفته باشد؛ گويا با زبان علي سخن مي گفت:».

سرانجام زينب كبري در ميان اشك و آه مردم كوفه از درون محمل اينگونه سخن آغاز كرد:

«مردم كوفه! مردم مكارِ خيانت كار! هرگز ديده هاتان از اشك تهي مباد! هرگز ناله هاتان از سينه بريده نگردد! شما آن زن را مي مانيد كه چون آنچه داشت مي رشت، به يك بار رشته هاي خودرا پاره مي كرد، نه پيمان شما را ارجي است و نه سوگند شما را اعتباري! جز لاف جز خودستايي، جز در عيان، مانند كنيزكان تملق گفتن، و در نهان با دشمنان ساختن چه داريد؟ شما گياه سبز وتر و تازه اي را مي مانيد كه بر توده سرگيني رسته باشد و مانند گچي هستيد كه گوري را بدان اندوده باشند، چه بد توشه اي براي آن جهان آماده كرديد، خشم خدا و عذاب دوزخ، گريه مي كنيد؟ آري به خدا گريه كنيد كه سزاوار گريستنيد. بيش بگرييد و كم بخنديد! با چنين ننگي كه براي خود خريديد، چرا نگرييد؟ ننگي كه با هيچ آب شسته نخواهد شد، چه ننگي بدتر از كشتن پسر پيغمبر و سيد جوانان بهشت؟! مردي كه چراغ راه شما و ياور روز تيره شما بود. بميريد! سر خجالت را فرو بيفكنيد! به يك بار گذشته خود را بر باد داديد و براي آينده هيچ چيز به دست نياورديد! از اين پس بايد با خواري و سرشكستگي زندگي كنيد؛ چه، شما خشم خدا را براي خود خريديد! كاري كرديد كه نزديك است آسمان بر زمين افتد و زمين بشكافد و كوه ها در هم بريزد. مي دانيد چه خوني را ريختيد؟ مي دانيد اين زنان و دختران كه بي پرده در كوچه و بازار آورده ايد، چه كساني هستند؟! مي دانيد جگر پيغمبر خدا را پاره كرديد؟! چه كار زشت و احمقانه اي! كاري كه زشتي آن سراسر جهان را پر كرده است. تعجب مي كنيد كه از آسمان قطره هاي خون بر زمين مي چكد؟ اما بدانيد كه خواري عذاب رستاخير سخت تر خواهد بود. اگر خدا هم اكنون شما را به گناهي كه كرديد نمي گيرد، آسوده نباشيد، خدا كيفر گناه را فوري نمي دهد اما خون مظلومان را هم بي كيفر نمي گذارد، خدا حساب همه چيز را دارد.» [1] .

راوي گويد: سخنان زينب مردم كوفه را گريان و سرگردان نمود. آنان از ندامت و پشيماني دست به دهان گرفته بودند. در كنار خود پيرمردي را ديدم به قدري گريسته كه محاسنش تر شده است. او زير لب با حال گريه مي گفت: «پدرم و مادرم فداي شما! سالخوردگان شما بهترين سالخوردگان، جوانانتان بهترين جوانان، زنانتان بهترين زنان و نسل شما بهترين نسل ها است. شما هرگز خوار و مقهور نمي گرديد.» [2] .


پاورقي

[1] ترجمه خطبه حضرت زينب از سيد جعفر شهيدي، قيام حسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.1359 ه.ش، ص‏182 و 183 نقل گرديد.

[2] علامه مجلسي، بحارالانوار، ج‏45، 108، 162، 163 و 165.