بازگشت

جمع آوري زنان و كودكان


يكي از وحشيانه ترين و بي سابقه ترين جنايات تاريخ يورش وحشيانه و ددمنشانه سپاه عمر سعد به اهل بيت امام حسين(ع) است. پس از شهادت امام حسين(ع) آن جرثومه هاي جنايت، بي رحمي و قساوت، نخست زنان و كودكان بي دفاع خاندان رسالت را مورد هجوم وحشيانه خود قرار دادند و با بدترين شيوه هر چه زيور آلات و لباس و وسايل داشتند، غارت كردند. سپس خيمه هاي آنان را به آتش كشيدند. زينب كبري - كه مسئوليت حمايت و پاسداري از زنان و كودكان را به عهده داشت - از امام سجاد(ع) پرسيد:

«اي يادگار گذشتگان و پناهگاه بازماندگان! خيمه هاي ما را به آتش كشيدند در اين باره چه فرمان مي دهي؟»

امام سجاد(ع) فرمود: «فرار كنيد!»

در اين هنگام زنان و كودكان خاندان پيامبر اكرم(ص) با گريه و زاري سر به بيابان نهادند.

ولي زينب كبري نمي توانست صحنه را ترك گويد و فرار كند، بلكه او بايد مي ماند و از امام سجاد(ع) نگهداري و پرستاري مي نمود. شخصي كه شاهد آن صحنه جانگداز بود، گويد: «همانگونه كه آتش از خيمه هاي خاندان رسالت شعله مي كشيد، بانوي بزرگواري را ديدم كه در كنار خيمه اي ايستاده است. آتش از اطرافش زبانه مي كشد و او پيوسته به سوي راست و چپ و آسمان نگاه مي كرد، دست بر دست مي كوبيد و به درون خيمه اي مي رفت و از آن خارج مي شد. با سرعت خود را به او رساندم و گفتم: اي بانوا! چرا در ميان آتش ايستاده اي؟ مگر نمي بيني كه همه زنان فرار كرده اند و در بيابان پراكنده گرديده اند؟ چرا تو به آنان نمي پيوندي؟. زينب با شنيدن اين سخن گريست و گفت: من بيماري در خيمه دارم كه قدرت ايستادن و نشستن ندارد، در اين حال كه آتش او را احاطه كرده، چگونه مي توانم او را تنها رها كنم.» پس از آنكه آتش خيمه ها فرو نشست، زينب كبري براي جمع آوري زنان و كودكان به گردش در بيابان هاي اطراف پرداخت. او در بيابان هاي اطراف مي گشت و يكايك زنان و كودكان را پيدا مي كرد و گِرد هم جمع مي كرد. ولي هر چه جستجو كرد، نتوانست دو تن از كودكان امام حسين(ع) را بيابد! سرانجام پس از تلاش و كوشش بسيار مشاهده كرد، آنان دست در گردن يكديگر نموده، در گوشه اي از بيابان به خواب رفته اند! وقتي نزديك تر شد و آنان را حركت داد، دانست كه آنان بر اثر تشنگي فراوان و ترس و وحشت بسيار در آن بيابان، تنها جان به جان آفرين تسليم كرده اند. [1] .


پاورقي

[1] محمد مهدي حائري، معالي السبطين في احوال الحسن و الحسين، منشورات الشريف الرضي، چاپ دوم، بهمن 1363، ج‏2، ص‏88 - 89.