بازگشت

حضور زنان در صحنه اجتماع


مشاركت و حضور زنان در صحنه هاي گوناگون جامعه از مسائلي است كه در زمان حاضر پيرامون آن فراوان سخن گفته مي شود. اصل حضور بانوان در صحنه اجتماع مسأله اي مورد توافق است اما در شرايط و محدوده آن اختلاف است. آنچه در اين باره به طور بسيار فشرده و مختصر مي توان گفت؛ اين است كه، هر كار جمعي و گروهي نيازمند افرادي با تخصص ها و مهارت هاي گوناگون است كه به هر يك از آنان مسئوليتي متناسب با تخصص و مهارتش واگذار شود. به كار گرفتن اعضاي يك مجموعه در كاري بر خلاف تخصص و مهارتش سبب ناكارآمدي آن گروه و به هدر رفتن تلاش آنان خواهد شد. شادابي و نشاط هرجامعه و تربيت نسل جديد در گرو اين است كه بشر از دو جنس مخالف زن و مرد، با ساختمان وجودي و روحيات متفاوت و گوناگون آفريده شوند، و هر يك از آنان متناسب با شرايط جسمي و روحي خود عهده دار انجام مسئوليتي گردند. در اين صورت است كه پيوند خانواده مستحكم مي گردد، در پرتو آن به جامعه روح نشاط و شادابي دميده مي شود، و فرزنداني با شخصيت، با ايمان، لايق، نوعدوست، راستگو و درستكار به جامعه تحويل مي گردد؛ ولي اگر هر يك از زن و مرد وظيفه اي را كه جهان تكوين و نظام آفرينش بر اساس شرايط جسمي و روحي به عهده آنان گذاشته، به خوبي انجام ندهند و به كاري ديگر مشغول شوند، بنيان خانواده متزلزل مي گردد و در نتيجه جامعه گرفتار اختلال فرهنگي و تربيتي خواهد شد.

وظيفه اصلي زنان و بانوان هر جامعه تربيت و پرورش نسل جديد آن جامعه و گرم نگهداشتن كانون خانواده است؛ از اين رو اشتغال به هر كاري كه زنان را از انجام اين وظيفه خطير بازدارد، آنان را از رسالت اصلي خود بازداشته است و علاوه بر آنكه زيان هاي غير قابل جبراني بر جامعه وارد مي سازد، زنان را نيز از شخصيت و هويت واقعي خود تهي نموده، به آنها شخصيت كاذب و دروغين مي بخشد؛ چرا كه كمال و شخصيت هر انسان در آن است كه توانايي ها و استعدادهاي خود را به خوبي بشناسد و آنها را به فعليت برساند. بنابراين يك اصل مهم و اساسي كه در مشاركت زنان درصحنه هاي گوناگون جامعه بايد به آن توجه شود اين است كه پذيرش هرگونه مسئوليتي از سوي آنان نبايد به وظيفه اصلي آنها كه تربيت نسل جديد جامعه و گرم نگهداشتن كانون خانواده است كم ترين لطمه و آسيبي وارد سازد.

نكته ديگري كه در مشاركت زنان در صحنه هاي گوناگون اجتماعي و سياسي بايد مورد توجه قرار گيرد، حفظ حدود شرعي و حريم عفت، حيا و پاكدامني و دورنگهداشتن ميدان كار و مسئوليت از هرگونه تمتع و بهره گيري هاي جنسي است. كشانده شدن مسائل جنسي به صحنه جامعه، علاوه بر آنكه بنيان و اساس خانواده را متزلزل مي كند بيش ترين و بزرگ ترين ضربه را به شخصيت و هويت زنان وارد مي سازد، و شخصيت آنان را در حدّ ابزار و وسيله اي براي كاميابي و كامجويي مردان هوسران و يا وسيله اي در جهت منافع مادي دنياپرستان و مطامع سياسي سياستمداران تنزل مي دهد.

بنابراين مشاركت زنان وبانوان در صحنه هاي گوناگون اجتماعي و سياسي بايد با رعايت كامل و دقيق اين دو اصل مهم و اساسي صورت پذيرد.

تاريخ اسلام زنان مؤمن و فداكار بسياري را سراغ دارد، كه علاوه بر انجام مسئوليت و رسالت خود در خانواده و رعايت كامل شئون عفت و پاكدامني با حضور فعال خود درصحنه هاي حساس سياسي و اجتماعي مسير تاريخ را تغيير داده اند و بدينوسيله نام خود را در زمره مردان و زنان تاريخ ساز به ثبت رسانده اند.

بدون شك زينب كبري(س) يكي از زناني است كه به عنوان الگو و اسوه براي همه زنان و مردان آزاده، آزاديخواه و ظلم ستيز در همه زمان ها مطرح است.

گرچه سخن گفتن از شخصيت حضرت زينب(س) كاري بس دشوار است و از حد توان امثال نگارنده خارج است؛ ولي براي انجام وظيفه و اداي دين خود برآن شديم تابه طور فشرده و در حدّ توان اندك و ناچيز خود به بررسي حضور سياسي حضرت زينب(س) درنهضت سيدالشهدا(ع) بپردازيم.