بازگشت

وداع حضرت اباعبدالله الحسين با سيد سجاد حضرت زين العابدين


چون هنگام شهادت امام عليه السلام رسيد آن سرور پس از وداع با محترمات و بانوان حرم با حالي مشوش و خاطري آزرده از خيمه بيرون آمد و بر ذوالجناح سوار شد كه روانه ميدان شود ناگاه شصت و چهار زن و بچه اطراف مركب حضرت را گرفتند و شيون و زاري آغاز نمودند حضرت سجاد عليه السلام سبب شيون و افغان بانوان را جويا شد محضر مباركش عرضه داشتند: پدرت عازم سفر آخرت است و اين ضجه و زاري براي وداع با آن حضرت مي باشد پسر حجت خدا سخت متأثر و مضطرب شد و با صداي ضعيف و لرزان عرض كرد:

يا ابه مهلا مهلا اي پدر صبر كن، صبر كن.

امام عليه السلام كه صداي فرزند بيمارش را شنيد رو به خيمه آورد، حضرت زين العابدين ديد پدر به خيمه اش تشريف مي آورد از عمه اش كمك خواست تا به او تكيه دهد و بايستد، امام عليه السلام به خيمه فرزندش داخل شد، خاتم امامت و انگشتر ولايت را از انگشت مبارك بيرون آورد و در انگشت امام زين العابدين عليه السلام نمود.