بازگشت

سخنان امام با عمر بن سعد


امام عليه السلام وقتي به وسط ميدان رسيد فرمود كجاست عمر بن سعد؟

آن ملعون نزديك آمد، حضرت فرمود: تو را ميان سه كار مخير مي گردانم تا يكي را اختيار كني.

آن بي حيا عرض كرد: آنها كدامند؟

حضرت فرمود: تتركني حتي ارجع الي المدينة، الي حرم جدي رسول الله يعني اول آن است كه مرا مانع نشوي و واگذاري تا اينكه اين بانوان بي كس را


برداشته و بسوي مدينه برگردانم.

قال: مالي الي ذلك من سبيل: پسر سعد بي شرم گفت اين حاجتت را نمي توانم برآورم زيرا از جانب امير خود مأذون نيستم تو را مرخص كنم.

قال عليه السلام: اسقني بشربة من الماء يعني حاجت دوم من آنست كه شربتي از آب به من بياشامي كه بسيار تشنه ام.

قال اللعين بن اللعين: و لا الي الثانية من سبيل: يعني آن ملعون پسر ملعون جواب داد اين حاجتت را نيز نمي توانم روا كنم

قال عليه السلام: ان كان لابد من قتلي فليبرز الي رجلا بعد رجل يعني هرگاه چاره اي بجز كشتن من نداري پس يكنفر، يكنفر به جنگ من غريب بفرست.

آن ملعون اين را پذيرفت و فرياد زد بسم الله، اي شجاعان لشگر مشغول جهاد و قتال شويد.