بازگشت

وداع اول حضرت اباعبدالله الحسين با اسيران دشت كربلاء و اهل حرم


چون همه اعوان و انصار و اقرباء مظلوم كربلاء شهيد شدند و آن بزرگوار ديد كه جملگي بر روي خاك افتاده اند و از طرفي معاندين و منافقين مدام مبارز مي طلبند و ديگر كسي نماند كه به جهاد رود لاعلاج خود تن به شهادت داده و از براي وداع با حرم محترم و زنان بي كس نزديك به خيمه ها تشريف برده و با صداي بلند فرمود: يا سكينة يا رقية يا زينب يا ام كلثوم عليكن مني السلام يعني اي سكينه و اي فاطمه و اي رقيه و اي زينب و اي ام كلثوم سلام من بر همگي شما باد خداحافظ، پرده نشينان حرم پس از استماع صداي آن سرور جملگي به دور آن حضرت جمع شدند به فرموده صاحب بيت الاحزان اولين كسي كه پيش آمد


عليا مخدره سكينه مظلوم بود آن محترمه محضر پدر عرضه داشت:

يا ابتاه استسلمت للموت يعني پدر جان، تن به مرگ و كشته شدن داده اي؟!

امام عليه السلام فرمود:

و كيف لا يستسلم من لا ناصر له و لا معين يعني اي جان فرزند، چگونه تن به شهادت ندهد و راضي به كشته شدن نشود كسي كه برايش يار و معيني نيست.

سكينه مظلومه عرضه داشت:

يا ابتاه ردنا الي حرم جدنا يعني اي پدر بزرگوار ما زنان بي كس را به حرم محترم جدمان برگردان.

امام عليه السلام فرمودند:

هيهات لو ترك القطا لنام و غفي يعني هيهات اگر مرغ قطا را به حال خود گذارند هرگز ترك آشيانه خود نكند، مقصود اين است كه اگر مرا به حال خود مي گذاردند هرگز ترك وطن و حرم جد خود نمي كردم.

پس چون آن جناب اين سخن ايراد فرمود بانوان مضطرب شده و يقين كردند كه آن حضرت تن به كشته شدن داده لذا همه ايشان يكباره صداها را به ناله و افغان بلند كردند، پس آن حضرت ايشان را امر به صبر فرمود و ساكت گردانيد و وداع را ناتمام گذاشته روانه ميدان شد.