بازگشت

اشعار مرحوم سيد مداح در بيان شهادت قمر بني هاشم






فتاد از زين چو بر روي زمين مير غضنفر

علمدار حسين بن علي نور دل حيدر



عدو بگرفت دورش را ز كين آن فرقه كافر

زدند بر پيكرش بسيار تيغ و نيزه و خنجر



تنش شد پاره پاره آه خاك عالمم بر سر




زبانم لال باشد چون دهم شرح مصيبت را

تنش سوراخ شد چون خانه زنبور واويلا



بسي آمد به جسم اطهر او صدمه از اعداء

نبودش جاي سالم در بدن واويل وااسفا



به جنت شد كمان از فرقت او قامت حيدر

پس آنگه كرد رو در خيمه سلطان مظلومان



بگفتا يا اخا ادرك اخا اي مظهر يزدان



برادر جان به فريادم برس گشتم به خون غلطان

خلاصم كن برادر از كف اين قوم بي ايمان



دم مردن ببينم عارض ماهت من مضطر

حسين بشنيد آواز علمدارش همان سرور



به تندي شد سوار مركب آن فرزند پيغمبر



نمودي حمله چون طومار پيچيدي همان لشگر

بيامد بر سرش آن شاه دين با ديده هاي تر



بديدش گشته در خون غوطه ور جسم آن هنرپرور

سرش را از وفا برداشتي بگرفت بر دامان



چو جان او را به آغوشش كشيد آن خسرو خوبان



بگفتا يا اخا بنگر به حالم اندر اين ميدان

شكسته پشتم از داغت ز ظلم اين ستم كاران



در اين هامون غريب بي كس بي يار و بي ياور

چسان بينم تنت صد پاره افتاده در اين هامون



چه سازم اي برادر جان ندارم چاره اي اكنون




اگر بيند تو را زينب شود از غصه او مجنون

ز داغت از بصر بارم به جاي اشگ همچون خون



شفاعت مي كنم از سيد مداح در محشر