شهادت حريره غلام
در روضة الشهداء مي نويسد: بعد از شهادت حبيب بن مظاهر حره يا حريره كه آزاد كرده ابوذر غفاري رحمة الله عليه بود به ميدان آمد و پياده طريد مي كرد و رجز مي خواند و مبارز مي خواست، اگر چه رويش سياه بود اما دلش روشن تر از مهر و ماه بود ابوالمفاخر رجزهاي او را به فارسي منظوم كرده كه چند بيت آن ذكر مي شود:
چون من سوي ميدان شجاعت بخرامم
بس خصم كه بي جان شود از ضرب حسامم
بگزيده مردانم اگر چند سياهم
بستوده ي شاهانم اگر چند غلامم
فردا به شفاعت بود آسان همه كارم
و امروز برآيد به شهادت همه كامم
حمله مردانه مي نمود و قتال مبارزانه مي كرد تا وقتي كه به قتل آمد و به جنات
جاويدي رسيد.