بازگشت

دميدن فجر روز عاشوراء و نماز صبح امام با اصحاب عاليمقام


شب پرتعب و پر ماجراي عاشوراء به آخر رسيد و سفيده صبح صادق روز عاشوراء دميد و بدين ترتيب مقدار مهلت امام عليه السلام تمام شد در چنين وقتي آن حضرت با دلي آكنده از اضطراب و حزن و اندوه پيوسته نظر به افق مي نمود و كلمه ي استرجاع و.... بر زبان جاري مي كرد ناگاه صداي اذان شاهزاده علي اكبر سلام الله عليه به گوش امام عليه السلام رسيد حضرت خود را براي اداء فريضه صبح آماده كرده و از خيمه بيرون آمدند همينكه آفتاب دين و سلطان حجاز بجهت نماز از خيمه طلوع نمود اصحاب و انصار و شهزادگان جملگي يكان يكان از خيام و سراپرده ها بيرون آمده پشت سر امام عليه السلام صف كشيده تا نماز را با آن قبله عالميان بجا آورند، باري در آن دشت پربلاء و بيابان پرآشوب نمازي خوانده شد كه تمام فرشتگان آسمانها به گريه درآمدند زيرا تمام آحاد اين جماعت مي دانستند كه اين نماز آخر و وداع با حق تبارك و تعالي مي باشد و پيدا است كسيكه اميد نماز خواندن ديگر نداشته باشد چگونه آنرا به انجام مي رساند.

مرحوم ابن قولويه قمي در كتاب كامل الزيارات از حلبي و او نيز از حضرت


امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جناب فرمود:

ان الحسين عليه السلام صلي باصحابه صلواة الغداة ثم التفت اليهم، فقال ان الله اذن في قتلكم فعليكم بالصبر.

حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: پس از آنكه حضرت امام حسين با ياران با وفايش نماز صبح را خواندند متوجه ايشان شده و فرمودند: حق تعالي اذن و اجازه در قتل شما داده برخيزيد آماده قتال شده و صبر را شعار خود سازيد.

و جبرئيل هم در ميان آسمان و زمين فرياد برآورد يا خيل الله اركبي يعني اي لشگر خدا و اي انصار حق سوار شويد.

مرحوم صدر قزويني در كتاب حدائق الانس فرموده:

روز عاشوراء جبرئيل دو مرتبه صيحه كشيده:

الف: در صبح كه اذن جهاد صادر شد.

ب: زمانيكه عزيز فاطمه سلام الله عليه از اسب سرنگون گرديد، در اين هنگام جبرئيل فرياد بركشيد:

الا يا اهل العالم قد قتل الامام، وابن الامام اخو الامام و ابو الامام الحسين بن علي ابن ابيطالب.