بازگشت

گفتگوي امام با عليا مخدره ام سلمه


عليا مخدره ام سلمه كه همسر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بود وقتي از قصد آن جناب مطلع شد خدمتش آمد و عرض كرد:

فرزندم تقاضاي من از شما اين است كه سفر عراق را ترك نموده و من را در فراقت غمگين نفرمائي زيرا جد بزرگوارت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم به من خبر داده كه تو را در سرزمين عراق شهيد مي كنند.

امام عليه السلام فرمود:اي مادر من نيز به اين مسئله آگاه بوده و خوب مي دانم كه در كدام روز مرا كشته و قاتلم چه كسي بوده و مدفن خود و شهداي اهل بيتم كجا است و اگر بخواهي هم اكنون مشهد خود را بتو نشان دهم تا بداني آنچه تو گفتي از من پنهان و پوشيده نيست، سپس با دست مبارك اشارتي فرمود تا زمين كربلاء را آن مخدره ديد و معسكر و مصرع ياران و فرزندان آن حضرت را مشاهده كرد، آن عليا مخدره بسيار گريست و ناله و افغان نمود.

امام عليه السلام فرمود: خواست خدا است كه من را مقتول و خواهران و دخترانم را


اسير ببيند و ايشان را شهر به شهر بگردانند و هيچ كس ايشان را ياري نكند.

ام سلمه عرضه داشت: آن روزي كه جد اطهرت اين حديث را براي من گفت يك قبضه خاك كربلاء را عطا فرمود كه در شيشه نگاه دارم.

امام عليه السلام فرمود: آري به خدا قسم كه من را در آن سرزمين به قتل رسانده و خونم را خواهند ريخت و اگر خود بدان سرزمين نروم در هر كجا كه باشم البته به قتل خواهند رساند سپس مشتي ديگر از تربت كربلاء را به ام سلمه داده و فرمود: اين را نيز نگاه دار و آن روز كه اين هر دو خون تازه شوند يقين بدان كه من را در كربلاء كشته اند.