بازگشت

سكينه و شهادت عمويش عباس


مرحوم دربندي در اسرار الشهداء مي نويسد: امام حسين عليه السلام خود را به پيكر به خاك و خون تپيده ي برادرش عباس رساند. عباس چشمهاي خود را باز كرد، برادرش امام حسين عليه السلام را ديد كه مي خواهد او را ببرد. عرض كرد: برادر! مرا كجا مي خواهي ببري؟

فرمود: به خيمه.

عرض كرد: اي برادر! تو را به حق جدت رسول خدا مرا به خيمه مبر. بگذار همين جا بمانم.

فرمود: چرا؟

عرض كرد: به دو دليل: اول اينكه من از دخترت سكينه خجالت مي كشم، زيرا به او وعده ي آب دادم اما اكنون آب ندارم؛ دوم اينكه من پرچمدار تو هستم، اگر بانوان و فرزندان تو


مرا كشته ببينند، شايد صبر و توانشان كم شود.

امام حسين عليه السلام فرمود: خداوند پاداش بهترين برادري را به تو بدهد، زيرا كه تو در حيات و ممات مرا ياري كردي.

امام پس از شهادت برادرش عباس به خيمه بازگشت در حالي كه اشك چشمهايش را با آستين پاك مي كرد. سكينه نزد او رفت و افسار اسب او را گرفت و گفت:

يا ابتاه هل لك علم بعمي العباس...

اي پدر! آيا از عمويم عباس خبر داري؟ او به من وعده ي آب داده است، و هيچ گاه خلف وعده نمي كرد.

امام حسين عليه السلام گريست و فرمود:

يا ابنتاه ان عمك العباس قتل و بلغت روحه الجنان.

دخترم! عمويت عباس كشته شد و روح بلند و ملكوتي او به بهشت رسيد [1] .


پاورقي

[1] معالي السبطين، ج 1، ص 274.