بازگشت

فرهنگ گريه و نوحه


امامان شيعه تأكيد فراوان كردند كه از مظلوميت اهل بيت و حادثه عاشورا همواره ياد شود و زنده بماند. اين فرهنگ ياد و يادآوري در قالب مفاهيمي همچون: گريه، نوحه خواني، مرثيه سرايي، زيارت، تبرك با تربت سيدالشهدا (ع)، كامگيري با آب فرات و تربت، ياد كردن از عطش حسين هنگام آب نوشيدن، برگزاري مجالس عزاداري براي اهل بيت و... شكل گرفت. اين فرهنگ، تاكنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن آن حماسه بوده است. درباره سيّد الشّهدا (ع) در بيان امام باقر (ع) آمده: پيامبر پيوسته اينگونه بود كه هرگاه حسين به نزد او مي آمد، او را در بغل مي گرفت و او را مي بوسيد و گريه مي كرد. سپس مي فرمود: «اي فرزندم من جاي شمشيرها را مي بوسم». [1] .

ابن عباس مي گويد: به هنگام رفتن به صفّين من همراه علي (ع) بودم، وقتي از نينوا عبور مي كرديم، آن حضرت گريه مفصّلي كرد، به طوري كه اشك از روي محاسن او جاري شد، ما هم هم صدا با علي (ع) گريه سرداديم، بعد ادامه داد: «واي، واي، مگر من با آل ابوسفيان چه كرده ام؟» سپس اضافه كرد: «در اين سرزمين هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مي رسند، و به آغوش خاك مي روند». [2] .

امام چهارم (ع) كه خود در كربلا شاهد مصائب دردناك حسين (ع) و ياران فداكار او بود، و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناك، تا زماني كه در قيد حيات بود، يعني مدت 34 سال طبق برخي از روايات، براي پدر و عزيزان خويش، گريه و سوگواري مي كرد. ابن شهر آشوب، مي نويسد: آن حضرت هر وقت ظرف آب بر مي داشت تا بنوشد، گريه مي كرد به طوري كه از اشك خون آلود چشم او، آب ظرف خون آلود مي گرديد، وقتي هم افرادي وي را دلداري مي دادند، مي فرمود: «و چگونه نگريم؟ حال آن كه پدرم از آبي كه براي درندگان و حيوانات وحشي آزاد بود، ممنوع گرديد». [3] .

علقمة بن محمد حضرمي، روايت مي كند: «امام باقر (ع) براي حسين بن علي (ع)، گريه و ناله سر مي داد، به هر كس هم درخانه او بود (با رعايت تقيّه)، دستور مي داد گريه كند، در خانه آن حضرت مجلس عزا و سوگواري تشكيل مي گرديد، و آنان مصيبت حضرت حسين (ع) را به هم تسليت مي گفتند». [4] .

عبداللَّه بن سنان، مي گويد: «روز عاشورايي به حضور امام صادق (ع) رسيدم، آن حضرت را با رنگ پريده و بسيار غمناك، در حالي كه اشك چون مرواريد از چشم او جاري بود يافتم، علت آن وضع را سوال كردم، فرمود: مگر نمي داني در چنين روزي جد ما حسين (ع) شهيد شده است...؟» [5] .

امام صادق (ع)، به ابو هارون مكفوف دستور مي دهد مرثيه بسرايد، و آنگاه كه وي مرثيه خود را مي خواند، مشاهده مي نمايد، امام (ع) سخت گريه مي كند، متوجه مي شود از صداي گريه امام صادق (ع) زناني كه پشت پرده حضور داشته اند، صداي خود را به گريه و شيون بلند كرده اند، بعد امام (ع) فرمود: «كسي كه درباره حسين (ع) شعري بسرايد و سپس گريه كند و ده نفر را بگرياند بهشت بر او واجب مي شود». [6] .

امام رضا (ع) مي فرمايد: «روش هميشگي پدرم امام موسي بن جعفر (ع) اين بود كه، هرگاه ماه محرم مي رسيد، پيوسته اندوهناك بود و خنده اي در چهره نداشت، تا دهه عاشورا سپري شود. روز عاشورا هم، روز گريه و سوگواري و مصيبت او بود، و مي فرمود: اين روز، روزي است كه حسين (ع) در آن كشته شده است». [7] .

امام رضا (ع) فرموده است: «محرّم ماهي است كه، در روزگار جاهليت احترام داشت و مردم در آن از جنگ و خونريزي پرهيز داشتند، اما دشمنان در آن خون ما را ريختند، حرمت ما را شكستند، زنان و عزيزان ما را به اسارت گرفتند، آتش به خيمه ما زدند، اموال ما را غارت نمودند، و سفارش پيغمبر (ص) را در حق ما پاس نداشتند. روز (عاشوراي) حسين (ع) پلك هاي ما را مجروح و اشك هاي ما را روان ساخته... بر كسي مانند حسين (ع) بايد گريه كنندگان گريه كنند؛ چرا كه گريه بر او گناهان بزرگ را از بين مي برد». [8] .

در بياني كه علامه مجلسي؛ ، به عنوان زيارت عاشوراي حضرت سيّد الشهدا (ع) آورده، و محدث قمي آن را با عنوان زيارت ناحيه مقدسه روايت كرده است، مطالب زيادي از سوگواري، مي يابيم. علامه مجلسي؛ زيارت را از كتاب المزار الكبير شيخ محمدبن جعفربن علي مشهدي حايري، آورده، و علامه حاج آقا بزرگ تهراني، و محدث نوري، اين كتاب را كه در قرن ششم هجري نوشته شده، و 15 راوي معتبر از آن مطلب روايت كرده اند معتبر دانسته اند. [9] براساس روايت اين كتابها، از زبان امام زمان (ع) خطاب به حضرت سيّدالشهدا (ع) مي خوانيم: «اي جدّ بزرگوار! روزگاران مرا به تاخير انداخت، و نتوانستم به ياري تو بشتابم، و با دشمنانت جنگ كنم، اما صبح و شام براي تو گريه مي كنم و از شدت افسوسم به جاي اشك خون گريه مي كنم.»


پاورقي

[1] کامل الزيارات، ص 63، بحار الانوار، ج 44، ص 251.

[2] بحار الانوار، ج 44، ص 253.

[3] مناقب، ج 3، ص 303، بحار الانوار، ج 46، ص 109.

[4] وسائل الشيعه، ج 10، ص 398.

[5] سفينة البحار، ج 2، ص 196، بحار الانوار، ج 98، ص 309.

[6] کامل الزيارات، ص 104.

[7] وسائل الشيعه، ج 10، ص 394.

[8] بحار الانوار، ج 44، ص 284.

[9] الذريعة الي تصانيف الشيعه، ج 20، ص 324، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 368.