بازگشت

بهره گيري عاطفي


از آنجا كه مردم حسين بن علي (ع) را به عنوان فرزند پيامبر (ص) و فاطمه (س) مي شناختند، وي از اين موقعيت و زمينه عاطفي خود در دلها، چه براي جذب نيروي ياري دهنده، چه براي سلب انگيزه جنگ از دشمن و چه براي افشاگري نسبت به ماهيت سلطه حاكم استفاده كرد. اين شيوه، هم توسط خود امام، و هم از طريق حضرت زينب، امام سجاد و ديگر اهل بيت انجام مي گرفت. حتي پوشيدن بُرد، زره و عمامه پيامبر (ص) و برگرفتنِ ذوالفقار و يادآوري خويشاوندي خود با پيامبر خدا نيز، در تحريك عواطف ديني نيروهاي دشمن مؤثر بوده و به عنوان يك شيوه تبليغاتي و رواني قابل توجه است. هنگامي كه امام (ع) جنازه هاي ياران خود را مشاهده كرد محاسن شريف خود را در دست گرفته و فرمود: «آيا فريادرسي نيست كه به فرياد ما برسد، آيا دفع كننده اي نيست كه دفع دشمن از حرم رسول خدا بنمايد!» [1] .

در اين وقت دو نفر از انصار به نامهاي سعد بن حارث و برادرش ابوالحتوف كه در لشكر عمر بن سعد بودند و صداي استغاثه امام (ع) و گريه زنان حرم را شنيدند از لشكر او بيرون آمده و شمشيرهاي خود را كشيده به طرف لشكر ابن سعد حمله كردند و كارزار كرده تا به شهادت رسيدند. [2] خطبه امام سجاد در كوفه نيز همين گونه است: «من علي پسر حسين فرزند علي بن ابي طالب هستم. من پسر كسي هستم كه در كنار شط فرات، بدون آنكه خوني را از او طلبكار باشند و خواستار قصاص شوند، او را سر بريدند. من پسر آن كسي هستم كه حريم او را شكستند و نعمتش را سلب كردند و مال او را به يغما بردند و اهل بيت او را به اسيري گرفتند. و....»


پاورقي

[1] زندگاني امام حسين (ع)، سيد هاشم محلاتي، ص 422.

[2] همان منبع، ص 422.