بازگشت

زمينه بحران


زندگي امام در برهه اي از زمان كه با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاي زيادي رو به رو شده و تمامي وقايع گواه آنند كه او مردي پولادين بود و با تكيه بر نيروي غيبي الهي هيچ گاه تسليم نشد. روح بزرگ او بسان درياي ژرفي بود كه همه ناگواري ها را در خود جاي مي داد و آنچنان دلش قوي و به فضل پروردگار بستگي داشت كه هيچ قدرتي نتوانست در او خللي ايجاد كند. پيروان راستين اسلام هر كدام به نوبه خود و به مقتضاي شرايط زمان و مكان، در طول تاريخ، در راه عمل به تكليف و انجام وظيفه الهي حماسه ها آفريده اند و ثمرات گرانبهايي را براي اسلام و مسلمين از خود به يادگار گذاشته اند.بررسي تاريخ انبياي الهي و پيشوايان معصوم، اين امر را روشن مي سازد كه سراسر حيات پربركت آنان، تلاش و استقامت در راه اداي وظيفه تبليغ رسالت الهي بوده است. و در اين راه، هيچ چيز مانع انجام وظيفه آنان نگرديده است. يك بحران ضمن آن كه حامل جنبه هاي مخرب و منفي است ولي از جهات ديگري مي تواند منشأ اثرات سازنده اي باشد و خلاقيت و نوآوري و تلاش ها و چالش هاي جديد را ايجاد كند. [1] با مرگ معاويه و روي كار آمدن يزيد بحران به وجود آمد، اثبات فسق و فجور و بي بند و باري و بي ديني و كفر يزيد نيز براي افراد بي غرض نياز به استدلال زيادي ندارد. دوران خلافت يزيد سه سال و شش ماه بيشتر طول نكشيد، ولي در اثر بي سياستي و پاي بند نبودن به مقدّسات اسلام و پرده دري، در همين مدت كوتاه سه جنايت هولناك و بي سابقه انجام داد كه براي هميشه نه تنها تاريخ بني اميه را ننگين ساخت بلكه تاريخ اسلام را سياه و مشوّه كرد. اجمال آنها اين گونه بود: 1. سال اول، شهادت امام حسين (ع) و يارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسول خدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و كودكان بي گناه ايشان در كربلا و كوفه و شام و... 2. فرستادن لشكري جرّار براي سركوبي مردم مدينه و مباح شمرده خون مردم آن شهر كه بزرگترين جنايتهاي تاريخ را، لشكريان شام در كنار قبر مطهّر رسول خدا (ص) انجام دادند و جوي خون در مسجد مدينه به راه انداختند، خانه اي را سالم نگذاردند و... 3. ويران كردن خانه هاي مكه و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان در آن شهر و در كنار خانه خدا و حرم امن الهي و سوزاندن و به منجيق بستن خانه كعبه و ويران كردن قسمت هايي از آن و... [2] .

يزيد بعد از به حكومت رسيدن سريعاً خواستار بيعت امام حسين (ع) با خود شد. در نقلي كه يعقوبي در تاريخ خود آورد متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است: وقتي نامه من به تو رسيد حسين بن علي و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير و اگر بيعت نكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براي من بفرست. امام حسين (ع) مي دانستند كه زمان شهادت نزديك است (يا بيعت و يا جنگ و شهادت) در چنين محيطي، شخص آزاده و دينداري مانند امام حسين (ع) نمي تواند دست بيعت به او بدهد. پس شِق دوم يعني جنگ و شهادت پيش روي حضرت قرار داشت. ابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن سليمان ضبعي از امام حسين (ع) روايت كرده اند كه فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند كرد تا وقتي كه قلبم را از درونم بيرون آورند. [3] .

در همان كتاب كامل ابن اثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم او را از حركت جويا شد فرمود: «براستي پدرم براي من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگي است كه به وسيله او حرمت اين شهر شكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرون مكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم، پيش من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانوري از اين جانوران باشم مرا بيرون آورده تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند. [4] » در قسمتي ديگر امام فرمود: اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد [5] و بار ديگر فرمود: بني اميّه مالم را گرفتند، صبر كردم، به آبرويم تعرّض كردند، صبر كردم، خواستند خونم را بريزند، گريختم. [6] .

اين نقلها شاهد صدق اين گفته است كه به هر روي، آنان تصميم بر قتل او داشتند و اميدي به زنده بودن، به صورتي كه بيعتي صورت نگيرد، نمي توانسته وجود داشته باشد. طرف ديگر قضيه رفتن به سمت عراق است.تا اينجا با قسمت يا روي منفي بحران مواجه هستيم (درد، رنج، تشنگي، قطعه قطعه شدن، آوارگي و...) روي ديگر بحران، قسمت مثبت و هنر تبديل مشكل به فرصت طلائي است.كه سالار شهيدان به نحو شگفت انگيزي بحران را با موفقيت در جهت اهداف خود به حركت درآورد و زمينه اي براي دگرگوني در تمامي نسلها و منشأ تمامي انقلابهاي مردمي گرديد. به همين علت است هنگامي كه "ابن زياد" به حضرت زينب (س) گفت: ديدي كه خدا با برادرت چه كرد، فرمود: من بجز نيكويي چيزي نديدم. [7] .

اين حادثه مي توانست با ماندن حضرت در مكه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پايان برسد كه اگر اينچنين مي شد اثرات آن نمي توانست وسيع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران آتيه قرار گيرد. خط مشي و استراتژي برخورد حضرت با اين بحران مي تواند راهنماي رهبران در سوگيريي هاي آتي گردد. عالمان وظيفه شناس، در طول تاريخ دين، به مقتضاي عصر خويش براي انجام اين مهم قيام كرده اند. اكنون اين بار مسؤوليت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.


پاورقي

[1] مهدي الواني، سازمان‏هاي بحران‏پذير و بحران ستيز و دانش مديريت، ش‏35 و 36، ص 58.

[2] سيرة الائمة الاثني عشر، هاشم معروف حسني، ص‏42 - 45.

[3] کامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثي که از تاريخ ابن کثير و ابن عساکر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين (ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.).

[4] کامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169.

[5] تاريخ طبري، ج 4، ص 290.

[6] الفتوح، ج 5، ص 124.

[7] حماسه پيروز عاشورا، ابوالقاسم آذرسا، نشر دفتر انتشارات اسلامي، ص 80.