بازگشت

اصل تعميم در نهضت امام حسين


اكنون عرض مي كنم كه برداشت بعضي از شيعيان از نهضت حسين بن علي (ع) اين است كه اين نهضت يك موضوع تاريخي و استثنايي مربوط به امام حسين بوده و مربوط به كس ديگري نيست. مي گويند پيغمير اكرم (ص) مكرر به حسين بن علي (ع) فرمود كه تو كشته مي شوي، و حتي جاي كشته شدن حضرت را بيان فرمود، و بعد هم شبي امام حسين (ع) خواب ديد كه حضرت پيغمبر اكرم فرمود به جانب عراق برو، خدا مي خواهد تو را كشته ببيند.

ما نمي خواهيم بررسي كنيم كه اين روايات تا چه حد درست است. اين به تحقيق تاريخي نياز دارد و ممكن است درست باشد. اجمالا اينكه پيغمبر اكرم به امام حسين فرموده اند كه تو در راه خدا شهيد مي شوي. اين موضوع ظاهرا مسلم است، اما يك وقت ما


برداشتمان اين است كه حضرت دستور خاص در خواب داشت و از اول هم اين دستور را داشت و در آن ماجرا هم دست زن و بچه و قوم و خويش هاي خود را گرفت و حركت كرد تا بيايد و كشته بشود و آن رسالت و مأموريت را انجام دهد. اگر مسئله به اين صورت باشد، آن همه حركتهايي كه در طول تاريخ پيش آمده هيچ كدام موضوعي استثنايي نبوده است. براي اينكه در تمام اين چهارده قرن در مورد كسي ديگري نه پيامبر اكرم پيش بيني فرموده اند و نه كسي در خواب دستور گرفته است بنابراين در طول اين چهارده قرن بايد گفت همه ي نهضتهايي كه عليه دستگاه بني اميه يا بني عباس و ديگران صورت گرفت غلط، بي جهت، بي موقع، و برخلاف وظيفه و دين بوده است. يعني در تاريخ چند قرنه ي اسلام تا زمان امام زمان (عج) فقط نهضت حسين بن علي (ع) وجود داشته است و تاريخ تا روزگاري كه امام زمان (عج) ظهور بفرمايند و يك نهضت حسيني را انجام بدهند، ساكت و آرام است.

اگر موضوع اين باشد نتيجه مي گيريم كه ما از نهضت حسين بن علي (ع) فقط بايد به همان جريان عاطفي اش توجه كنيم؛ يعني همان گريه كردن، نوحه سرايي و عزاداري. همين و بس. براي اينكه يك حادثه ي تاريخي اتفاق افتاده و به ما مربوط نيست. در حالي كه قضيه بدين صورت نيست، ممكن است واقعها حضرت امام حسين (ع) قبلا خبردار شده كه در پايان زندگي، با شهامت و فداكاري و گذشت و شهادت از دنيا خواهد رفت و مردان خدا هميشه براي كارزار و فداكاري آماده اند و ابايي از اين كار ندارند. ولي آيا ممكن نيست


پنجاه سال، صد و پنجاه سال، صد و هفتاد سال بعد هم موقعيت مناسبي پيش آمده باشد و اي بسا زيد بن علي بن الحسين و يا يحيي ابن زيد كه قيام كرده اند، درست قيام كرده باشند؟ شايد قيامي كه حسين بن علي بن حسين شهيد فخ يا مبارزاتي كه علويها و بني هاشم و فرزندان امام حسن و امام حسين عليهما السلام كردند، لازم بوده است. البته نهضت مقدس حسين بن علي (ع) در سر لوحه ي نهضتهاست و سر مشق عظيم و هميشگي تاريخ است و به حق حسين بن علي سلام الله عليه سيد الشهداء و سالار دلاوران و فداكاران جامعه ي اسلامي است و حركت تاريخ براي هميشه نهضتي را در آن اوج، در آن جلوه و عظمت و با آن دلاوريها و شهادتها نخواهد ديد. اما آيا همين بوده است و بس، يا آنكه اين مسئله تعميم دارد؟

امام حسين (ع) در نامه ها، خطبه ها، و كلماتش علت قيام خود را بيان فرموده است: براي اينكه بيت المال را غارت مي كنند، در بين مردم ظلم مي شود، تبعيض وجود دارد، حدود و احكام الهي پايمال مي شود، هوي پرستي و منافع شخصي جاي عدالت اسلامي و برادري را گرفته است و... اگر حسين بن علي (ع) اصول و انگيزه هاي قيام خود را براي مردم تشريح فرمود، خواسته است يك برنامه ي عمومي براي هميشه ي تاريخ اسلام به مردم ارائه كند و بگويد: اي مردم، هميشه بايد حق بماند و باطل برود، بيت المال مسلمين بايد به نفع مسلمين صرف شود، ثروتهاي عمومي بايد از آن خود مسلمانها باشد، برادري و وحدت و صميميت بايد در جامعه ي اسلامي حكمفرما باشد، فساد بايد ريشه كن شود و مردم بايد در رفاه و آسايش زندگي


كنند.

با وجود اين چرا ماجراي كربلا و حادثه ي عاشورا براي ابد درس و سرمشقي آموزنده براي امت اسلامي نباشد؟ قبلا گفته شد برداشت امت اسلامي از حادثه ي كربلا- بعد از وقوع حادثه- همان برداشت حماسي و انقلابي اش بود؛ يعني وقتي عبدالله بن زبير بعد از حادثه ي كربلا در مكه قيام مي كند مي گويد حسين بن علي (ع) براي خدا كشته شد، او با ظلم مبارزه كرد و دودمان بني اميه چنين و چنان كردند، بنابراين من هم برمي خيزم تا با ظلم بني اميه بجنگم.

نمي خواهم بگويم كه آيا قيام ونهضت ابن زبير تا آخر همه براي خدا و صحيح بوده است يا خير، مي خواهم بگويم كه برداشت و تفسير او اين بود. يعني وقتي مي خواست ماجراي كربلا را به مردم بگويد نمي گفت مردم من مي خواهم ماجراي كربلا را براي شما بگويم تا فقط گريه كنيد، بلكه مي خواهم بگويم كه اين نهضت براي چه هدفي بوده است و يا اينكه بايد اين نهضت ادامه پيدا كند. وقتي عبدالله حنظله دو سال بعد از قيام عاشورا در مدينه قيام مي كند مي گويد حادثه ي كربلا براي مبارزه با شرب خمر، فسق و فجور و بي عدالتي يزيد به وجود آمد و لذا بايد باز هم با دستگاه بني اميه جنگيد. نهضت يحيي بن زيد و زيد بن علي بن الحسين از حادثه ي كربلا اشراب مي شود و الهام مي گيرد. همه مي گويند حسين بن علي (ع) به ما آموخت اين نهضتي كه در تاريخ اسلام به وجود آمده است پاسدار، حامي و هواخواه مي خواهد. اگر اين نهضت اصيل اسلامي حامي و هواخواه نداشته باشد تا دائم از آن مراقبت كنند،


ريشه كن مي شود. اين نهضتها ادامه داشت تا بعدها كم كم حكومتهايي براي بقاي خود و براي آنكه مسئله ي استقلال شيعيان و مسلمانان ايراني را حفظ و يا ابقا كنند، در مقابل حكومت مركزي قرار گرفتند، نظير خلفاي بني عباس و ديگران كه در ابتدا در برابر مردم شيعه ادعا مي كردند قيام و نهضت حسين بن علي (ع) براي مبارزه با بني اميه و ظلم حكام جور بود، اما وقتي مردم را جمع كردند و وحدتي ايجاد شد و به مقاصد خود رسيدند، كم كم نهضت حسين بن علي (ع) فقط به صورت عاطفي اش جلوه كرد و به تدريج در طول تاريخ محافل و تكاياي بزرگ، سياه پوشيها و هيئتها تدارك ديده شد، اشعار و مراثي فراوان سروده شد، مردم ناله ها و گريه ها كردند و موضوع از صورت حماسي و انقلابي اش برگشت.