بازگشت

دعايي مرزداران در صحيفه سجاديه


من فقط به يك قسمت از دعايي كه امام سجاد فرموده و اين دعا در كتاب بسيار مفيد و ارزنده ي صحيفه ي سجاديه نقل شده است اشاره مي كنم. اين دعا «دعاي اهل ثغور» است كه امام در حق مرزنشينان مي فرمود. در واقع در اين دعا آنچه درباره ي سربازان، نظاميان و سلحشوران جامعه ي اسلامي لازم است رعايت بشود و آنچه به عنوان دفاع نظامي لازم است، امام به آن اشاره فرموده اند.

ما معمولا دعاهايمان بيشتر متوجه منافع شخصيمان است و در اوج توجه مثلا مي گوييم: خدايا، ما را بيامرز، قرضهاي ما را ادا كن، وسعت در كسب و كار ما بده، فرزندان خوب و سالم به ما بده، و از اين قبيل كه همه اش مصالح و منافع شخصي ما در آن ديده مي شود. دعا نمودارها هدفها، حالات روحي و خواسته هاي دروني ماست. امام سجاد ضمن اين دعا مسائل بلند اجتماعي را كه متوجه نيروي دفاعي و رزمي اسلام است براي مردم بيان مي فرمايد، بدين معنا كه امام حتي در مسجد، در كنار ستونها و در آن نيمه هاي تاريك شب از ياد مسئوليت و وظيفه ي جامعه ي اسلامي در قبال بشريت غافل نمانده و آن سربلندي، عزت، وحدت، همبستگي، قدرت دفاعي و اين قبيل مواردي را كه جامعه ي اسلامي بايد داشته باشد به فراموشي نسپرده است. يعني امام، ضمن دعا به عنوان شعار جامعه ي اسلامي، به مردم تعليم مي دهد كه ملت اسلامي نبايد منزوي باشد بلكه بايد يك ملت


سربلند باشد.

اين دعا فرازهايي دارد:

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ حَصِّن ثُغورَ المُسلِمينَ بِعِزَّتِكَ وَ اَيِّد حُماتَها بِقُوَّتِكَ وَ اَسبِغ عَطاياهُم مِن جِدَتِكَ. اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ كَثِّر عِدَّتَهُم وَ اشحَذ اَسلِحَتَهُم وَ احرُس حَوزَتَهُم وَ امنَع حَومَتَهُم وَ اَلِّف جَمعَهُم وَ دَبِّر اَمرَهُم وَ واتِر بَينَ مِيَرِهِم وَ تَوَحَّد بِكِفايَةِ مُؤَنِهِم وَاعضُدهُم بِالنَّصرِ وَ اَعِنهُم بِالصَّبرِ وَ الطُف لَهُم فِي المَكرِ.

پروردگارا، مرزهخاي مسلمانها را به عزيت خودت حفظ كن - يعني مردم مسلمان بايد براي دفاع از مرزهاي خود آمادگي رزمي داشته باشند تا در مقابل حمله ي دشمن بي دفاع نمانند و تا مبادا دشمن حمله برد و سرزمينشان را اشغال كند و مصيبتي بر مصيبتهاي آنان بيفزايد -، و نگهداران آن مرزها يعني سربازانتان، فرماندهان و افسراني را كه براي دفاع از مرزهاي اسلامي همت مي كنند تأييد فرما و عطايا و لطف خودت را نسبت به آنان فراوان كن. خداوندا، عده ي آنان را فراوان كن و سلاحهاي آنان را تيز و برا كن- يعني با نيروي نظامي كافي وارد ميدان شوند -، حوزه ي مأموريت آنان را حفظ و سنگرهايشان را محكم كن. پروردگارا، بين آنان الفت و برادري و صميميت برقرار كن- تا رزمندگان اسلام با هم متحد و همبسته باشند -، امر آنان را تدبير فرما تا در كارزار خود نقشه


داشته باشند. پروردگارا، آذوقه و خوراك جنگي آنان را پر در پر برسان- اشاره بدين معنا كه در بودجه هاي نظامي به آذوقه ي رزمندگان توجه شود-[و سختيهايشان را به تنهايي كارگزاري كن]. پروردگارا، به آنان بردباري و صبر و استقامت و پايداري در برابر دشمن كرامت كن. خداوندا، به آنان نقشه و حيله ي جنگي تعلمي ده- يعني بايد در ميدان كارزار از حيله ها، نقشه ها و تدبيرهاي جنگي استفاده كرد -.

... وَ عَرِّفهُم ما يَجهَلونَ وَ عَلِّمهُم ما لا يَعلَمونَ و بَصِّرهُم ما لا يُبصِرونَ...

خداوندا، نقشه ها و رمزهايي را كه از آن مطلع نيستند و مسائل پشت پرده اي را كه دشمن مي داند و آنان نمي دانند به آنها تعليم فرما. ممكن است برداشت ما اين باشد كه بگوييم بلي، فقط بايد در گوشه ي مساجد بنشينيم و از خدا بخواهيم مشكلات آنان را به طور غيبي و بدون حساب و عامل و بدون خمير مايه حل كند. خير، اين باور با آيات صريحي كه در قرآن هست مخالفت دارد. دعا جايي مستجاب مي شود كه زمينه ي تحقق آن در جامعه به وجود آيد و من اين مطلب را واقعا باور كرده ام كه بسياري از دعاهاي اسلامي تلقين مأموريتها و شعارهاست، يعني اينها را بايد مردم به وجود بياورند و اين امور را بايد انجام دهند.

... وَاَنسِهِم عِندَ لِقائِهِمُ العَدُوَّ ذِكرَ دُنياهُمُ الخَدّاعَةِ الغَرورِ وَامحُ عَن قُلوبِهِم خَطَراتِ المالِ الفَتونِ وَاجعَلِ الجَنَّةَ نَصبَ اَعيُنِهِم وَ لَوِّح مِنها لاِبَصارِهِم ما اَعدَدتَ فيها مِن


مَساكِنِ الخُلدِ وَ مَنازِلِ الكَرامَةِ وَالحورِ الحِسانِ وَالاَنهارِ المُطَّرِدَةِ بِاَنواعِ الاَشرِبَةِ وَ الاَشجارِ المُتَدَلِّيَةِ بِصُنوفِ الثَّمَرِ حَتّي لا يَهُمَّ اَحَدٌ مِنهُم بِالاِدبارِ وَ لا يُحَدِّثَ نَفسَهُ عَن قِرنِهِ بِفِرارٍ.

پروردگارا، آن هنگام كه رزمندگان و مجاهدان مسلمان در برابر دشمن قرار مي گيرند دنيا را از ياد آنان ببر، مبادا فريفته ي مال دنيا باشند[دنياي فريب دهنده ي گول زننده]و با اندك مكري كه دشمن به كار مي برد، آنان را فريب دهد و سنگرها را خالي كنند و به دشمن بپيوندند و يا در يك حركت اجتماعي به مجرد آنكه پاي منافع شخصي به ميان آيد و موضوع شخصيت، موقعيت، مقام اجتماعي و موقعيتهاي خاص مطرح شود، سست شوند و از ميدان بيرون روند. پروردگارا، بهشت را فرا راه آنان و در چشم انداز آنان قرار ده و از آن بهشت آنچه آماده ساخته اي از جاهاي هميشگي و سراهاي ارجمند و زنهاي زيبا و جوهايي كه به آشاميدنيهاي گوناگون روان شده و درختهايي كه به انواع ميوه ها خم گشته جلوي چشمشان نمايان كن به طوري كه فرصت گريختن و پشت به ميدان كارزار كردن را پيدا نكنند و گريختن از برابر مانند خود را با خويش گفتگو ننمايند. يعني اي مردم مجاهد و مبارز و فداكاري كه در راه خدا حركت مي كنيد، مواظب باشيد مسائل شما را از پا در نياورد و گرفتار فرار و ادبار نشويد.

سپس مي خواهد تلقين كند كه بايد نقشه تان طوري باشد كه در


صفوف دشمن رخنه كنيد و بين آنان تفرقه بيندازيد، و خلاصه مشكلاتي را كه در صفوف دشمن بايد ايجاد شود تا منجر به شكست آنان شود ذكر مي فرمايد.

اللهمَّ افلُل بِذلِكَ عَدُوَّهُم وَ اقلِم عَنهُم اَظفارَهُم وَ فَرِّق بَينَهُم وَ بَينَ اَسلِحَتِهِم...

خداوندا! آنچنان كن كه شمشير دشمن در برابر مسلمانان كند شود و چنگالهاي دشمن از دامن مسلمانان جدا شود [1] - يعني در مسلمانها آن بيداري به وجود آيد كه راه نفوذ را بر دشمن ببندند و نگذارند كه دشمن در بين آنها رخنه كند تا از اين طريق سربندهاي مسائل اجتماعي و زندگي را از آنها بگيرد و در بين آنان نفوذ كند، به طوري كه وقتي بخواهند كوچكترين نفسي بكشند ببينند كه در پنجه ي دشمن گرفتارند -. خدايا، بين دشمنان و اسلحه ي آنان جدايي بينداز.

... وَاخلَع وَثائِقَ اَفئِدَتِهِم وَ باعِد بَينَهُم وَ بَينَ اَزوِدَتِهِم وَ حَيِّرهُم في سُبُلِهِم و ضَلِّلهُم عَن وَجهِهِم وَاقطَع عَنهُمُ المَدَدَ وَانقُص مِنهُمُ العَدَدَ وَاملَأْ اَفئِدَتَهُمُ الرُّعبَ وَاقبِض اَيدِيَهُم عَنِ البَسطِ وَ اخزِم اَلسِنَتَهُم عَنِ النُّطُقِ...

آنچه در كارزار عليه مسلمانان مايه ي اميد آنهاست از آنان بگير و


قطع كن [2] و ميان آنان و آذوقه شان دوري انداز و در راههاي علني مسلمانان آنان را سرگردان و حيران كن تا راه را گم كنند و نتوانند پيش بيايند [3] و آنچنان كن كه ديگر دشمن نتواند به آنان مدد كند- يعني رابطه ي آنان با نيروهاي پشت جبهه قطع شود -. خداوندا، از عدد آنان بكاه و دلهاي آنان را از وحشت و اضطراب پر كن و دست آنان را فروبند تا نتوانند پيشروي كنند و قدرتشان را گسترش دهند و زبانشان را از گفتار نگاه دار- يعني دستگاههاي تبليغاتي در دست دشمن، ابزار قدرت و نفوذ آنان و همبستگيشان را بگير -.

امام سجاد مي خواهد بفرمايد مسلمانان بايد در مقايسه با كساني كه مي خواهند با حيثيت و سيادت آنان بجنگند نيرومند تر، قوي تر و با نقشه و تدبير باشند.

... وَ شَرِّد بِهِم مَنْ خَلفَهُم وَ نَكِّل بِهِم مَن وَرائَهُمْْ... [4] .

در همين دعاي امام سجاد جمله اي وجود دارد كه روشن بيني همت امام را بيان مي كند. ما معمولا پيش پاي خودمان را بيشتر نمي بينيم و همان گونه كه عرض كردم، يا دعاهايمان شخصي است و يا آرزوي امدادهاي غيبي داريم و با يك نوع يأس و زبوني خودباختگي دست و پنجه نرم مي كنيم. امام امام سجاد همان گوشه ي


مسجد مدينه هم كه براي مردم دعا مي كند آن قدر همتش بلند است كه مي فرمايد خداوندا، من آنچنان دوست دارم كه روزگاري برسد كه توحيد و خداپرستي در سراسر جهان مستقر شود و بتها فرو ريزند و طاغوتها از پا درآيند و ريشه هاي طغيان و استثمار و استكبار كنده شود. و بعد مي فرمايد من آرزو دارم- اي خدا- كه اين توحيد و عدالت در سراسر سرزمينهاي دشمن مستقر شود [5] اللهمَّ واعمُم بِذلِكَ اَعداءَكَ في اَقطارِ البِلادِ مِنَ الهِندِ وَ الرّومِ والتُّركِ وَالخَزَرِ وَ الحَبَشِ وَالنّوبَةِ وَالزَّنجِ و السَّقالِبَةِ وَالدَّيالِمَةِ وَسائِرِ اُمَمِ الشِّركِ الَّذينَ تَخفي اَسماؤُهُم وَ صِفاتُهُم و قَد اَحصَيتَهُم بِمَعرِفَتِكَ وَاَشرَفتَ عَلَيهِم بِقُدرَتِكَ. [6] .

خداوندا، من آنچنان مي خواهم كه اسلام و عدالت و توحيد اسلامي در سرزمينهاي هند و روم و ترك و حبشه و زنگبار و ساير بلاد كه نام مي برند و همچنين آن سرزمينهايي كه نام و نشاني از آنها


نداريم گسترش يابد.

ببينيد همت چقدر بلند است؛ بزرگي روح را ببينيد. امام سجاد، همان امام سجادي كه به نظر يك عده از مؤمنان ما با يك حالت مريضي و رنگ پريده جلوه مي كند، آرزو دارد كه قدرت اسلامي از مرزهاي اسلامي فراتر برود و به سرزمينهاي ديگر برسد.

و از آخرين جملات اين دعاست كه مي فرمايد:

اللهمَّ وَ اَيُّما مُسِلمٍ خَلَفَ غازِياً اَو مُرابِطاً في دارِهِ، اَو تَعَهَّدَ خالِفيهِ في غَيبَتِهِ، اَو اَعانَهُ بِطائِفَةٍ مِن مالِهِ، اَو اَمَدَّهُ بِعِتادٍ، اَو شَحَذَهُ عَلي جِهادٍ، اَو اَتبَعَهُ في وَجهِهِ دَعوَةً، اَو رَعي لَهُ مِن وَرائِهِ حُرمَةً فَآجِر لَهُ مِثلَ اَجرِهِ وَزناً بِوَزنٍ وَ مِثلاً بِمِثلٍ... [7] .

هر مسلماني كه اگر خودش اهل كارزار نيست لااقل ايجاد ضعف و سستي و زبوني در روحيه ي ديگران نكند و مبارزان را تشويق و تحريك و تشجيع كند، و هر مسلماني كه وقتي رهبر يك كارزار و مبارزه مردم را دعوت كند تا به او بپيوندند، اين مسلمان


مردم را تشويق مي كند تا به صف كارزار بپيوندند، و هر مسلماني كه احترام و موقعيت مردمي را كه در پيشاپيش صفوف در حركت اند حفظ مي كند و در مجموع به هر نحوي براي حفظ سيادت و حفظ ثغور مسلمين در مبارزه شركت مي كند، پروردگارا، آنان را هم در ثواب مجاهدان و مبارزان شريك گردان.

ملاحظه مي شود اين دعايي است كه از اول تا آخر و در شرايط آن روز دستور مجاهده، همكاري و تدبير در دفاع از مرزهاي اسلامي است. دعاهاي ديگر امام سجاد نيز اين گونه است. البته مجال نيست تا به اين جهت بپردازيم كه چرا امام سجاد دعوت معنوي خود را گسترش زيادي دادند و چگونه دعوت به زهد و دعوت به بي رغبتي به دنيا در يك شرايط خاص اجتماعي ضرورت پيدا مي كند و چطور مي تواند مؤثر باشد.


پاورقي

[1] يا ناخنهاي دشمنان را از ايشان جدا ساز.

[2] بندهاي دلهاشان را بکن.

[3] و از چيزي که به آن رو آورده‏اند (قصد جنگ با مسلمين) گمراهشان ساز.

[4] و با[سختي و گرفتاري]ايشان پشت سريهايشان را پراکنده ساز و ايشان را براي آنان که در پس ايشانند عبرت قرار ده.

[5] اشاره به عبارت، از دعاي مزبور: «اللهمَّ وَ قَوِّ بِذلِکَ مِحالَ اَهلِ الاِسلامِ... وَ لا تُعَفَّرَ لِاَحَدٍ مِنهُم جَبهَةٌ دونَکَ».

[6] بار خدايا، درخواست مرا درباره‏ي مشرکين (از کشته شدن و اسير گشتن[و يا ايمان آوردن به تو]) بر دشمنانت در اطراف شهرها از هند، روم، ترکستان، خزر، حبشه، نوبه زنگبار، سقالبه (صقالبه)، ديالمه و باقي اصناف مردم که مشرک هستند و نام و نشانشان پنهان است و تو خود به علم و داناييت آنان را مي‏شناسي و به قدرت و تواناييت بر آنان آگاهي، شامل گردان.

[7] بار خدايا، و هر مسلماني که جنگجو يا مرزداري را در کار خانه‏اش جانشين شود، يا در نبودنش خانواده‏ي او را نگهداري کند، يا او را به برخي از دارايي خود کمک نمايد، يا او را به اسباب جنگ ياري کند، يا او را بر جهاد وادارد، يا او را در راهي که پيش گرفته به دعا همراهي نمايد، يا در پشت سر او آبرويش را حفظ کند، پس او را سنگ به سنگ و مانند به مانند برابر پاداش آن مسلمان جنگجو و مرزدار پاداش ده.