بازگشت

موج عاطفي، خمير مايه ي موج حماسي


در همين جا عرض كنم كه ما نمي گوييم موج عاطفي حادثه ي عاشورا بايد فراموش شود. خير، موج عاطفي خود خمير مايه اي براي موج حماسي است. يعني وقتي انسان به كسي علاقه دارد براي هدف او هم حاضر است پولي خرج كند، قدمي بردارد، قلمي بفرسايد و بالاخره كاري بكند؛ اما اگر او را دوست نداشته باشد دليلي نداركه از هدف او طرفداري بكند. پس اين موج عاطفي يعني اين علاقه ها، شورها، عشقها، اميدها، عواطف و احساسات بايد بماند، احيا هم بشود، لطيف تر و عميق تر هم بشود. ما به


حسينمان عشق بورزيم، ما به زينب و ام كلثوم اظهار علاقه و محبت بكنيم، حادثه ي كربلا اشكهاي ما را از ديدگانمان جاري بكند، و لازم است كه جاري كند اما براي اينكه دلهال انعطاف پذير بشود و لطف و محبتي پيدا كند و به دنبال اين محبت و علاقه و احساس و عاطفه، حسين را در قالب حركتش بشناسد و بداند چرا حسين بن علي (ع) قيام كرد، چه هدفي داشت و براي چه جان داد؟ بايد وقتي مشتاق و عاشق و دلباخته ي حسين بن علي (ع) شديم، هدف اور ا بشناسيم و بعد آن هدف مطلوب ما بشود؛ يعني خدا و حق و عدالت مطلوب ما بشود، حفظ حيات و سربلندي جامعه ي اسلامي مطلوب ما بشود، و آن ناله ها و گريه ها نباشد؛ باشد، البته به شرط اينكه ذلت زا و همراه با تعبيرهاي زننده نباشد، روضه خوانيهاي طوري نباشد كه خداي ناكرده موجب وهن خاندان ابي عبدالله را فراهم كند و نه آن روح بلند، فكر آزاد و آن شهامتها و غيرتها و سربلنديها فراموش شود. اينها در خاندان علي (ع) و خاندان اباعبدالله الحسين (ع) نبايد فراموش شود، ولي در عين حال مانعي ندارد اشعاري، كلماتي، مطالبي جانسوز و تحريك كننده ي احساسات و عواطف باشد، به شرط آنكه در خلال آن اشعار جنبه ي حماسي و شورانگيز حادثه ي عاشوار ديده شود. آري، چنين سرمايه ي بزرگي در اختيار ماست، تا ما چگونه از اين سرمايه بهره برداري و استفاده كنيم.