بازگشت

مقدمه


بحث در گسترش نهضت حسيني سلام الله عليه است. مقدمتان عرض كنم موضوعي كه به عنوان يكي از مهمترين شعارهاي شيعه مطرح است تجليل و بزرگداشتي است كه مردم شيعه از حادثه ي كربلا مي كنند تا بدانجا كه در بررسيهاي كه احيانا ديگران درباره ي مردم شيعه ي ايران مي كنند اين موضوع به صراحت در بررسيها و قضاوتهاي آنان به چشم مي خورد كه وقتي شعارهاي مذهب شيعه را بيان مي كنند، عزاداريهنا و محافل و مجالس سوگواري كه به نام سومين امام حضرت سيدالشهداء حسين بن علي سلام الله عليه برگزار مي شود، يكي از آنهاست. حتي در كتابي كه يكي از مستشرقان


نوشته بود ديدم مختصري درباره ي مذهب ايرانيان بحث كرده و به صراحت نوشته بود محافلي كه در سوگ حسين بن علي سلام الله عليهما تشكيل مي شود، جمعيت آن خيلي از جمعيت نماز جماعت بيشتر است؛ يعني اقبال مردم ايران از حادثه ي كربلا و عزاداري در حماسه ي حسيني بيشتر از اقبال آنان از جماعتها و مراسم رسمي اسلامي است و بنابراين حادثه ي كربلا در بين آنان حادثه اي زنده و بسيار ارزنده است.

نكته ي ديگري كه به عنوان مقدمه اشاره به آن بد نيست اين است كه معمولا يك ويژگي در پديده هاي اجتماعي وجود دارد كه شبيه آن در پديده هاي طبيعي هم هست. در يك پديده ي طبيعي مادام كه انسان به مركز و مبدأ آن پديده نزديك است، موج آن بيشتر و اثرش ظاهرتر و بارزتر به چشم مي خورد و به هرنسبت كه از مركز آن حادثه يا پديده دورتر مي شود، اثر آن كاهش مي يابد. مثلا اگر سنگ گراني از بالا در وسط يك درياچه بيفتد، در محل اصابت امواج بلندي ايجاد مي كند اما ارتفاع موجها رفته رفته كم مي شود تا آنكه در فاصله ي پانصد متر يا يك كيلومتر يا بيشتر از مركز سقوط، اثر موج از بين مي رود و ناپديد مي شود؛ و يا اگر در جايي صدايي از حنجره يا يك بلندگو بيرون آيد آنجا مركز اين پديده است، هر چه به مركز اين پديده نزديك تر باشيد موج صدا شديد تر و قوي تر است و هر چه فاصله بيشتر شود موج صدا شديدتر و قوي تر است و هر چه فاصله بيشتر شود موج ضعيف تر مي شود تا جايي كه ديگر قابل شنيدن نيست اگر چه موج به نحو ضعيفي وجود دارد. در حوادث وپديده هاي اجتماعي نيز همين طور است، وقتي حادثه اي


در جامعه اتفاق مي افتد- مثلا جنگ، قحطي، بيماري و يا مرضي مسري پيش مي آيد يا زلزله اي اتفاق مي افتد، طولاني مي وزد- در روزهاي اول يا ماههاي اول بسيار چشمگير است به طوري كه همه را متوجه و خيره مي كند و همه جا صحبت از آن است، اما كم كم توجه به آن كمتر مي شود تا بالاخره در دل تاريخ، نظير بسياري از حوادث ديگر، ناپديد و گم مي شود. حتي مصيبتي كه براي يك خانواده پيش مي آيد- نظير درگذشت پدر خانواده- در ابتدا آنچنان سهمگين و تأثرآور است كه روح فرد فرد اعضاي خانواده را منقلب و متأثر مي كند و زندگي براي آنان تلخ و ناگوار مي شود؛ فردا و پس فردا هم همين اثر هست ولي رفته رفته بعد از درگذشت يك هفته، يك ماه و يك سال اين اثر كم و كمتر مي شود تا اينكه فراموش مي شود. از اين رو در پديده هاي طبيعي و اجتماعي اين خاصيت وجود دارد كه معمولا هر چه فاصله از مركز و يا زمان حادثه بيشتر مي شود اثر و خاصيت آن كمتر مي شود.