بازگشت

قيام مختار


قيام مختار اساسا قيامي به نفع آل علي بود. البته دعوت به نفع به اصطلاح كيسانيه بود كه يك نوع حركت شيعه گري بود و بعد به


نفع محمد حنفيه [1] و بعد فرزند او بوده است. درست است كه كسانيكه با ايده و عقيده ي شيعه ي دوازده امامي نمي سازد ولي بالاخره اين حركت به نفع آل علي بود. وانگهي مختار رسما اعلام كرد كه من برمي خيزم تا انتقام جنايت بني اميه را در حادثه ي عاشورا بگيرم و تمام افراد و عناصري را كه به نحوي در شهادت حسين بن علي (ع) مؤثر بوده اند و با اباعبدالله الحسين (ع)جنگيده اند، تار و مار كنم. لذا بقاياي توابين به مختار پيوستند.

مختار حركت را از كوفه آغاز كرد. اين در شرايطي است كه مروان هم از دنيا رفته و تازه عبدالملك مروان در شام روي كار آمده است. از طرفي عبدالله زبير هم حجاز را متصرف شده و در عراق جاي پا درست كرده و به مصر هم تاخته و اگر يك مقدار بيشتر حركت كرده بود مي توانست به سادگي شام را هم تصرف كند. مختار قيام كرد و قاتلان حسين بن علي (ع) و كساني را كه به نحوي در ماجراي كربلا شركت كرده بودند كشت و سر بريد، و كار او به اصطلاح يك تشفي بود و انتقام.

عبدالملك، عبيدالله زياد را مأمور كرد كه مختار را سركوب كند. عبيدالله زياد به جانب كوفه حركت كرد كه با مختار بجنگد. مختار با او جنگيد و عبيدالله زياد نيز در همين ماجرا كشته شد و بعد از آن او تقريبا تمام كساني را كه به نحوي در ماجراي كربلا


شركت داشتند تار و مار كرد. اما از اين به بعد مختار ديگر هدفي نداشت. او از ابتدا براي تشكيل حكومت حركت نكرده بود و قيامش فقط به منظور انتقام بود و بعد از گرفتن انتقام، ديگر مسئله كور شد و مبهم ماند و نقشه ي بعدي در كار نبود.

در اين مقطع بين همراهان مختار اختلاف افتاد. عبدالله زبير، مصعب بن زبير را كه مأمور خود در كوفه قرار داده بود مأموريت داد كه نواحي عراق و ايران را رفته رفته قبضه كند. مصعب كه مختار را در برابر خودش قدرتي ديد، با او جنگيد و بالاخره مختار را هم كشت. اما مصعب آنجا بود تا عبدالملك كم كم جلو آمد و سرزمين عرق و حجاز و تمام اين مناطق را تصر كرد و بار ديگر دستگاه بني اميه از آستين مروانيها بيرون آمد و مدتي دودمان مروانيها بر مردم حكومت كردند.


پاورقي

[1] محمّد حنفيه يکي از پسران علي بن ابي‏ طالب و برادر حسين بن علي عليه ‏السلام است.