بازگشت

نقش قيامهاي پس از نهضت كربلا


ممكن است كساني بگويند نهضتي كه به ثمر نرسيد چه فايده اي داشت؟ چرا توابين، چرا مردم مدينه، چرا ديگران قيام كردند و بعد سركوب شدند؟ مي خواهم عرض كنم آن مسئله به جاي خود كه نهضتها و قيامها بايد با نقشه باشد، اما خود اين حركتها به تاريخ ما يك رنگ و رونق بيشتري مي دهد، يعني اگر ما بوديم و جنايات بني اميه و حكومت جابرانه و ظالمانه ي دستگاه معاويه و يزيد، مايه ي رسوايي براي تاريخ اسلام بود؛ اسلامي كه آمده و برادري، آزادي، عدالت، مساوات، حريت، استقلال و آقايي را براي بشريت آورده است و به راستي به تاريخ بشريت نشان داد كه رهبري اين گونه حركتها را اسلام در دينا به وجود آورده است. آنگاه مي بينيم بلافاصله بعد از سي چهل سال از وفات پيامبر اكرم (ص) از داخل همين امت اسلامي عناصر ضد انقلاب اسلامي پا مي گيرند و با ماسك ريا، تظاهر و نفاق خود را عليه امت اسلامي بر امت اسلامي تحميل مي كنند و كم كم پايه هاي عدالت، آزادي، برادري و مساوات


اسلامي را متزلزل مي سازند و باز آن حكومتهاي امپراطوري گذشته و آن قدرت طلبيها، زورآزماييها و اجحافات، به راه انداختن بساط چاپلوسيها، ناپاكيها و آدمكشيها را احيا مي كنند.

اگر ما بوديم و همان حركت بني اميه، واقعا تاريخ اسلام رسوا و لكه دار مي شد و اين سؤال باقي مي ماند كه چگونه بعد از مدت كوتاهي اينچنين ناگهان نهضت اسلامي منقلب و سركوب و جهت حركت اسلام متوقف مي شود يا رو به ارتجاع و عقب برمي گردد؟ اما اين نهضتهايي كه بعد در برابر دودمان بني اميه شروع شد لااقل به تاريخ يك سربلندي مي دهد؛ يعني بشريت در مي يابد كه تربيت اسلامي هنوز مردم مدينه، مردم كوفه و مردم دمشق را تحت لواي خود بيدار نگاه داشته است و اين نهضتها و جنبشها نشان از بيداري و حركت مردم و نارضايي آنان از دستگاه جور و دودمان ظالم بني اميه دارد. وانگهي همين نهضتها و موجهاي نافرجام بود كه بالاخره فرجام گرفت و دستگاه حكومت بني اميه را رفته رفته متزلزل و بالاخره واژگونه كرد.

در هر صورت توابين به اين ترتيب سركوب شدند، اما عده اي به كوفه بازگشتند و قيام مختار شروع شد.