بازگشت

فرهنگي


توانمندي سياسي بني اميه فرصت فرهنگ سازي و سوق انديشه هاي عمومي جامعه، به سمت و سوي اهداف خويش را فراهم آورد. حزب عثمانيه با در اختيار گرفتن سكوهاي تبليغاتي و جايگاه هاي انحصاري، فرهنگ سازي خويش را در دو محور متمركز كرد. محور نخست، فضاسازي فرهنگي در جهت طرح شايستگي ها و فضايل دروغين بني اميه و محور دوم، تهاجم گسترده فرهنگي عليه رقيب هاي خود، به ويژه اهل بيت رسول اللَّه (ص). تأثيرگذاري اين تهاجم، گرچه از زمان خليفه سوم بود، اما در زمان معاويه، به ويژه مدت هم زماني با امامت امام حسن (ع) و امام حسين (ع) به اوج رسيد. بر اين اساس، اين موضوع را در دو بخش مي توان بررسي كرد:

1. در محور نخست، آنان تا توانستند درباره فضايل بني اميه فرهنگ سازي كرده و حتي احاديث جعلي فراواني را از زبان رسول اللَّه (ص) و صحابه بزرگ ايشان در شأن آنان ساخته و منتشر كردند. قلم به دستان و سخن گويان مزدور، مانند كعب الاحبار، درباره فضيلت پياز عكه گرفته تا سران بني اميه، حديث جعل و منتشر ساختند، احاديثي مانند: «أشد امتي حياءً عثمان بن عفان»، «عثمان بن عفان احيا امتي و اكرمها»، «الحياء من الايمان و احيا امتي عثمان» و «لكل نبيٍ رفيق في الجنة و رفيقي فيها عثمان بن عفان». [1] و مانند: «معاوية احكم امتي و اجودها» و «معاويه احلم امتي و اجودها». [2] .

با اين كه رسول اللَّه (ص) درباره معاويه فرمود: «به دين من از دنيا نخواهد رفت»، اين گونه سخن ستايش از معاويه به زبان حضرت آويخته مي شود. در فضيلت بني اميه آن مقدار حديث جعل شد و بر گوش مردم شام نواخته شد كه بني اميه را نزديك ترين خويشان رسول اللَّه (ص) معرفي كردند و آيات و رواياتي را كه در شأن ذوالقربي و رهبري آنان مطرح است، بر بني اميه تطبيق كردند. عبداللَّه بن علي بزرگاني از شام را نزد ابي العباس سفاح فرستاد و در نزد وي سوگند ياد كردند كه خويشاني غير از بني اميه براي رسول اللَّه (ص) نمي شناسند تا خلافت را از وي به ارث ببرند. اين ترفند، با اين هدف بود كه خلافت و حكومت خويش را با عنوان وارث رسول اللَّه (ص) مطرح سازند. اين اندازه جعل و فرهنگ سازي ها مراكز فرهنگي و شاعران را به تعجب مي آورد كه ابراهيم بن المهاجر در همين زمينه مي سرايد: ايها الناس اسمعوا أخبركم عجباً زاد علي كل العجب عجباً من عبد شمس، انّهم فتحوا للناس ابواب الكذب ورثوا احمد في ما زعموا دون عباس بن عبدالمطلب كذبوا و اللَّه ما نعلمه يحوز الميراث الا من قرب [3] .

اي مردم! توجه كنيد تا سخني بس شگفت انگيز با شما در ميان گذارم. شگفت از فرزندان عبد شمس كه درهاي دروغ را بر مردم گشودند، كه مدعي هستند آنان با وجود فرزندان عباس بن عبدالمطلب، از رسول اللَّه ارث مي برند. سوگند به خدا كه دروغ مي گويند زيرا ارث بر اساس خويشاوندي است. اين نمونه ها به خوبي آشكار مي سازد كه فشارهاي بني اميه، در زمان امام حسين (ع) كه هم زمان با دوران معاويه بود، تا چه اندازه متراكم شده بود. بني اميه خود را وارث رسول اللَّه (ص) و ولي امر مسلمانان معرفي كردند و حتي خود را ولي دم عثمان مطرح كرده و پيراهن عثمان را علم ساختند تا در برابر رقيبان خود به ستيز برخيزند. آنان در جعل مطالبي درباره خون خواهي عثمان، اين گونه شايعه كردند كه اگر امت براي خون خواهي به پانخيزد، بايد منتظر بلاي آسماني باشد: «لو لم يطلب الناس بدم عثمان لرموا بالحجارة من السماء». [4] .

اين فرهنگ و روش، اگر فرصت تداوم مي يافت، همه جامعه اسلامي را فرا مي گرفت و اگر همه مردم در فرهنگ و انديشه، همانند شاميان مي شدند، چه چيزي از قرآن و عترت باقي مي ماند؟

2. محور دوم فرهنگ سازي آنان، تهاجم فرهنگي عليه اهل بيت و عترت رسول اللَّه (ص) بود. حزب عثمانيه، مردم را از نقل احاديث فراوان رسول اللَّه (ص) در شأن اهل بيت منع كردند و معاويه صريحاً دستور داد كه كسي نبايد فضايل و احاديث رسول اللَّه (ص) را درباره منقبت امام علي (ع) نقل كند. [5] .

آنان ياران و دوستداران اهل بيت را به دار كشيدند و زبان بريدند و دهان ميثم تمار را بر بالاي دار دوختند تا فضيلت حضرت علي (ع) را بر زبان نياورند. از سوي ديگر، تهاجم تبليغاتي براي مخدوش جلوه دادن چهره تابناك عترت پيامبر (ص) به اوج خود رسيد. از چهره شاخصي مانند امام علي (ع)، چهره اي مي سازد كه مردم شام وي را مسلمان نمي شناختند. آنان هنگامي كه مي شنوند كه امام علي (ع) در مسجد مضروب شده است، تعجب مي كنند كه وي چرا به مسجد آمده است. هزاران سخن گوي جيره خوار، بر فراز هفتاد هزار منبر، حضرت علي (ع) را سب و نفرين مي كردند. خطيبان نمازهاي جمعه و جماعات، خطبه بدون لعن بر اميرالمؤمنين علي (ع) را باطل مي دانستند. در اجتماعات نهادينه ديني، مانند نماز جمعه، نماز عيد قربان و نماز عيد فطر، علي (ع)، اين چهره درخشان و شفاف، مورد لعن قرار مي گيرد. حضرت فاطمه (س) را مردم شام، دختر رسول اللَّه (ص) از عايشه و خواهر معاويه مي پندارند! [6] .

اين ها برخي از پيامدهاي تهاجم تبليغي بني اميه است كه از چهره هاي تابناكي مانند امام علي و حضرت فاطمه، اين گونه چهره اي مي سازد، معاويه را نزديك ترين خويشاوند رسول اللَّه (ص) مطرح مي كند. كه همه شؤون رسول اللَّه (ص) از جمله رهبري، به وي منتقل شده است. اين موارد، گواه صادقي بر اين حقيقت است كه همواره بر تراكم اين فشارها در عهد بني اميه افزوده شده است تا اين كه در زمان معاويه به اوج خود مي رسد. اگر اين تهاجم ها تداوم مي يافت و چند قرن در ميان امت اسلام، چهره اهل بيت اين گونه معرفي مي شد، چه پيامدهايي را به دنبال داشت؟ آيا از عترت و قرآن چيزي باقي مي ماند؟


پاورقي

[1] الغدير، ج‏9، ص‏291، 292 و 295.

[2] همان، ج‏10، ص‏89.

[3] مروج الذهب، ج‏3، ص‏33.

[4] الغدير، ج‏9، ص‏362.

[5] شرح نهج البلاغه، ابي‏الحديد، ج‏12، ص‏219؛ ج‏11، ص‏45.

[6] الغدير، ج‏10، ص‏266؛ ج‏2، ص‏102؛ مروج الذهب، ج‏3، ص‏33.