بازگشت

جريان هاي متضاد


شكل گيري جريان توانمند و حق محور، در يك جامعه، لزوماً بدين معنا نيست كه جريان هاي مخالف، در همان جامعه شكل نگيرد، بلكه در جامعه همواره جريان هاي متضاد و چالش گر حق و باطل در حركتند و اين واقعيت، يك سنت تغييرناپذير اجتماعي است كه قرآن بر آن تأييد مي كند. قرآن درباره قوم بني اسرائيل، دو جريان متضاد را، كه از متن يك جامعه خيزش كرده، معرفي مي نمايد. يك جريان، كه از متن جامعه بني اسرائيل برخاسته، از رهبري به حق حضرت موسي حمايت مي كند. و به علت روش حق مدارش به بار نشسته و پيروزي و سرافرازي نصيبش مي شود؛ يعني همان تشكلي كه در راه انديشه و آرمان هاي بر حق حضرت موسي پايداري كرد و بر خداي سبحان تكيه زد: «قالوا علي اللَّه توكلنا ربّنا لا تجعلنا فتنةً للقوم الظالمين.» [1] .

قوم موسي گفتند: «اعتماد ما بر خدا است، پروردگارا! ما را مورد آزمون گروه ستم پيشه قرار مده.» خداي سبحان نيز در اثر پايداري آنان اين تشكل را به هدف خود رساند و آنان را از خطرها رهانيد: «و جاوزنا بني اسرائيل البحر.» [2] .

بني اسرائيل (قوم موسي) را از دريا (به صورت اعجاز) عبور داديم. اين تشكل را زندگي أمن همراه با روزي هاي فراوان نصيب كرد: «و لقد بوَّأنا بني اسرائيل مُبوَّأ صدق و رزقناهم من الطيبات.» [3] .

در نهايت، اين تشكل حق گرا به علت پايداري در راه حق، به پيروزي مي رسد: «و تمت كلمة ربّك الحسني علي بني اسرائيل بما صبروا.» [4] .

وعده نيك خدا درباره بني اسرائيل (قوم موسي) به علت پايداري آنان در راه حق، تحقق يافت.» در برابر اين جريان اجتماعي، جريان مخالفي، كه آن هم از متن همان جامعه برخاسته بود، وجود داشت كه كوركورانه از اوهام تفرعن پيروي و از منويات شوم آنان حمايت مي كرد: «فاتبعوا امر فرعون و ما امر فرعون برشيد.» [5] .

قوم فرعون از دستور فرعون پيروي كردند و دستور فرعون، رهنمون به حق نيست و بالندگي ندارد. اين روش باطل گرا سرنوشتي شوم را، كه ذلت و گرفتاري است، پيش رو دارد كه رسوايي دنيا و خزي آخرت را نصيب آنان مي كند: «فقلنا لهم كونوا قردةً خاسئين.» [6] .

آنان را بوزينه هاي پست قرار داديم. و سر انجام، اينان به علت طغيان در برابر حق، در گرداب گناه خويش، در كام امواج غرق شدند: «فاغرقنا آل فرعون.» [7] .

پس آل فرعون را غرق كرديم. آل فرعون از همان قوم بني اسرائيل نشأت گرفته بودند و سرنوشت شوم آنان نيز به علت عملكرد و رفتار حق ستيز آنان بود: «ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.» [8] .

اين سرنوشت، به علت عصيان و رفتار تجاوزگري آنان است. همان طور كه ملاحظه مي كنيد، دو جريان متضاد، از درون يك جامعه خيزش گرفته، دو روش متفاوت و دو سرنوشت را نيز در پي دارند؛ زيرا سنت هاي الهي جابه جايي و دگرگوني نمي پذيرند. هر روش، سرنوشت همان روش را در پي خواهد داشت: «فلَن تجد لسنة اللَّه تبديلاً و لن تجد لسنة اللَّه تحويلاً.» [9] .

اين حقيقت، در زمان رسول اللَّه (ص) و نيز پس از رحلت ايشان در طول دوران زندگي اهل بيت شكل گرفت و همراه با آن، جريان هاي مخالف تشكل هم سو و همراه اهل بيت نيز پاي گرفتند كه سنگ زيرين اين جريان را، كه با محوريت بني اميه مي چرخيد، مي توان در دوران جاهليت جست وجو كرد. رويش اين جريان مخالف، گرچه به زمان عثمان، در مدينه بازگشت دارد، اما محور آن را توانمندي بني اميه در شام شكل مي دهد و لايه هاي عميق اين جريان، در شام است، گرچه لايه هاي نازك آن، در سراسر كشور اسلامي به چشم مي خورد. اين جريان، در برابر امام علي (ع) و تشكل همراهش و نيز امام حسن مجتبي (ع) با طيف بزرگي كه از دعوت كنندگان از امام حسين (ع) حمايت مي كرد، قد برافراشته بود و در صحنه هاي اجتماعي نقش ايفا مي كرد و باعث گردش و مداوله نهاد سياسي مي شد. اين جريان چالش گر، از آرمان هاي شوم بني اميه هواداري مي كرد و همواره به نداي آنان پاسخ مي داد و بر تشكل هم سوي اهل بيت آسيب مي رساند. با اين بيان رويكرد، نكوهش هاي عترت و آل رسول (ص) نيز از مردم عراق و كوفه، در برخي موارد آشكار مي گردد؛ زيرا برخي نكوهش ها متوجه جريان هاي متضاد است، گرچه برخي شكوه ها نيز مي تواند متوجه سستي و سهل انگاري جريان همراه اهل بيت باشد. در هر صورت، با تحليل كوتاه از محور نخست نوشتار، به محورهاي ديگر، يعني حاكميت بني اميه و پيامد اين حاكميت، كه پيوند عميقي با عنوان نوشتار دارد، مي پردازيم؛ زيرا با تبيين حاكميت و گستره پيدايش حكومت بني اميه و پيامدهاي آن، نقش فشارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي بني اميه، در آغاز نهضت نيز آشكار خواهد شد؛ زيرا اين فشارها، گرچه از زمان عثمان آغاز شد، اما همواره بر تراكم آن ها افزوده شد تا سبب شد نهضتي شكوهمند عليه آن ها گردد. تبيين اين محورها تفسير اين سخن كوتاه و شيواي اميرالمؤمنين (ع) خواهد بود درباره حاكميت حزب عثمانيه: «فيتخذوا مال اللَّه دولاً و عباد اللَّه خولاً و الصالحين حرباً و الفاسقين حزباً.» [10] .

بني اميه مال خدا (اموال عمومي) را در بين خويش دست به دست كردند، و بندگان خدا را برده خويش ساختند و با افراد شايسته به ستيز برخاستند و افراد تبهكار را پيرامون خويش گرد آوردند.


پاورقي

[1] يونس، آيه 85.

[2] همان، آيه 90.

[3] همان، آيه 92.

[4] اعراف، آيه 137.

[5] هود، آيه 97.

[6] بقره، آيه 65.

[7] همان، آيه 50.

[8] همان، آيه 61.

[9] فاطر، آيه 43.

[10] نهج‏البلاغه، نامه 62، ص‏347.