بازگشت

خلاصه ي زندگي زنده ياد شيخ عبدالزهرا كعبي


[1] .

شب پانزدهم جمادي الاول سال 1394 ه. ق شب دردناكي در كربلاي مقدس عراق بود؛ چرا كه در چنين شبي علامه بزرگ، خطيب مشهور و اديب شاعر؛ شيخ عبدالزهرا فرزند فلاح كعبي به رحمت حق پيوست، خدايش در پناه رحمت گسترده خويش قرار دهد و او را در پهنه بهشت جاي داده، با پيامبر برگزيده و خاندان پاكش كه درود خدا بر آنان باد، محشور گرداند.

روز پانزدهم اين سال، روز به ياد ماندني اين شهر مقدس بود. در چنين روزي، مردم از گوشه و كنار شهر براي شركت در مراسم تشييع فقيد سعيد كه از خانه او در محله «حي الحسين» آغاز و تا آرامگاهش در «وادي» [2] پايان مي يافت و در خطي پيوسته بهم برگزار مي شد؛ به راه افتاده بودند تا پس از گذاشتن از غسالخانه شهر كه در محله «المخيم» [3] قرار داشت به حرم مطهر حسيني و بارگاه اباالفضل العباس (ع) راه يابند.

شاهدان عيني مي گويند مراسم تشييع او درست شبيه مراسم تشييع مراجع


بزرگ بود... از گذاشتن جسد در عماري [4] تا براه افتادن هيأتهاي عزادار پيشاپيش تابوت...

چون زنده ياد يكي از سخنوران و خطباي بنام عراق و خليج (فارس - م) به شمار مي آمد و زائران بارگاه اباعبدالله الحسين (ع) كه از كشورهاي اسلامي در اين شهر حضور مي يافتند و خطابه او را در روز عاشورا در كربلاي مقدس بويژه هنگام ايراد بخش نخست «مقتل الحسين (ع)» كه توسط آن زنده ياد ايراد مي گرديد بسيار شنيده بودند و از آنجا كه بيش از يك ايستگاه راديويي در چنين روزي بخش نخست مقتل و در اربعين حسيني بخش دوم آن را پخش مي كرد؛ در پي شنيدن خبر درگذشت او فرياد و فغان مردم در اكثر كشورهاي اسلامي برخاست و روزنامه ها و مجلات وقت مطالبي را درباره او منتشر ساختند و مجالس بزرگداشتني به احترام وي بر پا شد كه ما براي نمونه از بغداد، بصره، سماوه، كويت، بيروت، تهران و قم ياد مي كنيم.

براي اينكه بخشي از حقي را كه شادروان بر مسلمانان به طور عام و بر شيعه به طور خاص داشته است، ادا كنيم، گوشه اي از زندگاني آن فقيد را به رشته تحرير مي كشيم تا اسوه و الگويي براي جوانان متدين و ديندار گردد.

- روز تولد وي روز ميلاد سرور زنان جهان فاطمه زهرا (س) بوده، از اينروي او را عبدالزهراء ناميدند و روز درگذشتش روز وفات آن بانوي بزرگ بود. اين نكته براي القاي معني و مفهوم حسن تصادف ارزشمندي بسنده است.

- او شبانه روزي بيش از چهار تا پنج ساعت استراحت نمي كرد، چرا كه مي خواست از عمر خويس بهره بيشتري را براي احقاق حق و نيكي برگيرد.

- وي شاعري كم گوي و گزيده سراي بود كه به زبان عربي فصيح و نيز به گويش محلي، شعر مي سرود و چون سروده هاي خود را بر منبرهاي حسيني


مي خواند، شنونده نمي توانست ميان آن سرودها و شعر شعراي بزرگ، چه در گويش محلي و چه در زبان فصيح عربي تفاوتي بگذارد.

- وي بيش از يك چهارم درآمد خود را پنهان از مردم ميان مستمندان مسكينان تقسيم كرده، بقيه را به مصرف شخصي مي رساند.

- شادروان كعبي به گونه اي فعال و پويا در همه برنامه هاي عمراني اسلامي شركت جسته، حركت آن را تداوم مي بخشيد، به طوري كه هيچ برنامه عمراني را در سراسر كربلا نمي توان يافت كه وي در آن نقشي نداشته باشد.

- وي به تربيت و پرورش سخنرانان نوپا اهميت مي داد، تا با گذشت زمان در سايه رهنمودهاي عملي و نظري وي، سخنوراني بنام گشته، مردم را به خير و نيكي دلالت كرده به راه راست هدايت كنند. وجود آن فقيد سعيد اكنون در شاگردان سخنوري تجلي يافته كه در كشورهاي ايران، عراق و خليج (فارس - م) از نظر شيوه و محتواي منبر، حسيني بار آمده اند.

- وي بي اندازه فروتن و متواضع بود و بويژه نسبت به سادات كه سلاله رسول خدايند، ادب و تواضع نشان داده، هيچگاه بر «سيدي» هر چند كم سن و سال و هر اندازه از لحاظ اجتماعي دون پايه، سبقت و پيشي نمي گرفت.

- برون از اندازه «حسيني» بود و در هر آنچه كه نام ابا عبدالله حسين (ع) بر آن بود، خويش را فنا مي ساخت. شركت هر ساله او در هيأت عزادارن «طويريج» [5] كه ظهر عاشورا اقامه مي شد، بهترين گواه اين مدعاست. با وجود اينكه در چنين موقعي از سال خستگي و كوفتگي ناشي از مجالس بي شماري كه وي در آنها نقش داشت، توان و رمقي براي وي باقي نمي گذاشت، شركت درچنين هيأتي را وظيفه خود مي دانست.

- وي صبح عاشورا در دل شهر كربلا، قسمت نخست مقتل را كه سندي است تاريخي از واقعه ي طف و شهادت امام حسين (ع) و يارانش كه قهرمانانه در


ميدان نبرد با يزيديان و زمامدارن گمراه اموي به شهادت رسيدند، ايراد مي كرد. هزاران هزار زائر و مقيم شهر كه براي شنيدن مقتل در كوچه و بازار گرد مي آمدند، در كنار منبر وي سرشك از ديدگان فرو مي ريختند. راديو بغداد و راديوهاي ديگر هر ساله اين مراسم را پخش كرده، نوار بخش نخست آن كه در سراسر كشور پخش گرديده بود، در حسينيه ها و مساجد و اماكن مقدس ديگر به كار گرفته مي شد.

- فقيد سعيد همچنين بخش دوم مقتل را كه شامل شرح اسارت خاندان حسين (ع) پس از شهادت حضرتش مي باشد، در حسينيه تهرانيهاي كربلا در روز اربعين به مناسبت سپري گشتن چهل روز از اين حادثه دردناك، ايراد مي كرد. راديو بغداد و راديوهاي ديگر هر ساله اين بخش را نيز پخش مي كردند و استقبال عموم مردم از اين بخش همچون استقبال آنان از بخش نخست بود.

- فقيد سعيد در شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان، هر سال رهسپار مسجد كوفه مي گرديد تا در آنجا مقتل امير مؤمنان امام علي (ع) را براي مردمي كه در اين مسجد تاريخي گرد آمده بودند، ايراد نمايد - مناسبت اينچنين است كه امام علي (ع) هنگام گزاردن نماز صبح در محراب اين مسجد در سپيده دم 19 رمضان بر اثر ضربه كشنده ابن ملجم مرادي - كه لعنت و نفرين خداي بر او باد - مجروح و در شب بيست و يكم همان ماه به جوار حق شتافت.

- زندگاني فقيد ارزشمند ما اينچنين پايان يافت. زندگي او صفحه تابناكي بود از جهاد مداوم و بي وقفه و ارشاد و هدايت مستمر به راه اهل بيت عليهم السلام كه شادروان منبرهاي خود را به نام پاك آن بزرگان برگزار كرده، مي كوشيد تا خود و شنوندگانش پيرو آنان باشند. خداي او را روزي كه ارشاد و هدايت مي كرد و روزي كه جهاد و صبر را پيشه ساخته بود، بيامرزد.



پاورقي

[1] نويسنده‏ي کتاب و خطيب کربلا نقل از مجله العرفان لبنان.

[2] وادي جبانه: نام گورستان کربلاست - م.

[3] نام محله‏اي است که در اصل محل برپايي خيمه‏گاه اهل بيت اباعبدالله الحسين (ع) بوده است.

[4] اتاقکي چوبين که تابوت را به احترام شخص متوفي در آن قرار داده و تنها براي مراجع اسلام و کساني که در حد و مرتبه آنان بوده‏اند به کارگرفته مي‏شده و اين رسم تنها در ميام مردم ايران و عراق متداول بوده است.

[5] نام شهري در نزديکي کربلا که هر ساله در روز عاشورا هيأتي از اين شهر، هروله کنان به کربلا آمده، عزاداري پرشوري را ارائه مي‏کردند - م.