بازگشت

تذييل و تتميم ذكر شهادت طفلان مسلم بن عقيل


صدوق عليه الرحمه در امالي [1] خود شهادت طفلان مسلم بن عقيل را بنحويكه در كتب مراثي مذكور ومشهور است ذكر كرده و در بعضي روايات شيعه آنها را از اولاد جعفر شمرده بدين گونه ايراد نموده اند : عن محمد بن يحيي الذهلي قال لما قتل الحسين بن علي بكربلا هرب غلامان من عسكر عبيد الله بن زياد احدهما يقال له ابراهيم


و الاخر يقال محمد وكانا من ولد جعفر الطيار

و پاره ي از معتبرين ارباب سير شرح اين مصيبت را چنين داده اند : عن حصين بن عبد الرحمن و انطلق غلامان منهم لعبد الله بن جعفر او ابن ابن جعفر فاتيا رجلا من طئي فلجئا اليه فضرب اعناقهما و جاء برؤسهما حتي وضعهما بين يدي ابن زياد قال فهم بضرب عنقه و امر بداره فهدمت :

و در اخبار شيعه وارد است كه ابن زياد گفت تا مخذول را گردن زده لاشه او به فرات اندر افكندند از سياق اين اخبار قتل اين دو مظلوم متفق عليه فريقين ودر اينكه پسران مسلم يا از اولاد جعفر طيار بوده اند مختلف فيه است و الله اعلم .

در فصول المهمه و وفيات الاعيان منقول است كه شيخ نصر الله بن مجلي كه خود از ثقات اهل سنت و جماعت بود گويد حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب صلي الله عليه شبي مرا بخواب اندر آمد ، گفتم يا اميرالمؤمنين چون فتح مكه كرديد گفتيد هرانكو بسراي ابي سفيان رود امان يابد ، و چندانكه آل حرب استيلا يافتند بر عترت تو در كربلا آن ستمها رفت كه تو خود نيكوتر همي داني ، امير فرمود همانا كه اشعار ابن الصيفي نشنيده ؟ گفتم ني فرمود هم از وي بشنو از خواب جسته به خانه حيص بيص رفته واقعه بگفتم ، و آن اشعار را جستم حالي بگريست و ناله كرد و سوگند خورد كه هم امشب اين ابيات به سلك نظم آوردم و تاكنون كس از من نشنيده و به خط منش نديده است بفرموده امير گوشدار تا فرو خوانم



ملكنا فكان العفو مناسجية

فلما ملكتم سال بالدم ابطح



و حللتم قتل الاساري و طالما

غدونا عن الاسري نعف و نصفح



فحسبكم هذا التفاوت بيننا

فكل اناء بالذي فيه ينضح




پاورقي

[1] امالي مجلس 19 ص 51.