بازگشت

تفسير سياسي


دومين نظريه و تحليل قابل پذيرش، انگيزه هاي سياسي است. بنابرآن قيام حسيني، اقدامي بشري است و اهدافي اجتماعي - سياسي دارد، كه عبارت است از: دست يابي به خلافت و بر پايي حكومت الهي و اسلامي. هدف امام، زعامت و رهبري الهي و برگرداندن حقي كه غصب شده بود مي باشد. مدافعان اين نگرش مي گويند: امام براي دست يابي به هدف خويش، برنامه ريزي كرده بود، چنان كه انديشوران و خردمندان براي هر اقدام و فعاليت اجتماعي نقشه مي كشند. امام |399| در پي حكومت بود و مقدماتي كه تدارك ديده بود، او را بدين هدف مي رساند. از اين رو انقلاب حسيني بر ضد ستم و طغيان و باطل و به منظور سرنگون كردن حكومت بود. امام از آغاز و به هنگام خروج از مدينه به سمت مكه و عراق، در اين انديشه بود و با حساب عادي مي دانست بر حكومت دست خواهد يافت، چنان كه پيامبر (ص) مي دانست در جنگ احد - با نقشه اي كه كشيده وتداركاتي كه آماده كرده پيروز خواهد شد، اما به سبب پيشامد سوء، مسلمانان شكست خوردند. امام حسين (ع) هنگامي كه به سوي عراق به راه افتاد، مانند پيامبر (ص) بود كه براي جنگ احد مي رفت يا چون امام علي (ع) بود كه براي جنگ با امويان و معاويه به صفين مي رفت. همان انگيزه و هدفي كه امام علي (ع) داشت، امام حسين (ع) را وادشت به عراق برود. از زمان امام حسن (ع) و پس از آن، شيعياني در عراق بودند كه امام را دوست مي داشتند و تربيت شدگان مكتب امام علي (ع) بودند. اينان امام را به انقلاب و سرنگون كردن رژيم حاكم فرا مي خواندند و آماده بودند در ركاب امام بجنگند. از اين رو امام انگيزه اي معقول داشت و چون جد و پدر براي براندازي نظام كفر و دست يابي به حكومت، به راه افتاد، اما مشيت الهي و پيشامدها و دگرگوني هايي كه رخ داد، امام را از رسيدن به اهدافش باز داشت، چنان كه امام علي (ع) بر اهدافش در جنگ صفين دست نيافت، بلكه نتيجه جنگ برخلاف انديشه و نقشه امام بود و به پيروزي معاويه، و پيدايش خوارج و پس از آن، جنگ نهروان انجاميد.