بازگشت

كردار اوصيا به مقتضاي حال بشر است


اگر اين گونه باشد، قيام حسيني، منافي طبع و طبيعت بشري است و از عهده آدمي بيرون است كه دست به چنين جنبشي زند. گرچه شيعه معتقد است پيامبران و امامان ثقل امانت هاي گرانقدرعالَم غيب بر روي زمينند؛ رشته پيوند عالَم عرش به فرشند؛ يكي از دو ثقل اكبرند و واسطه ميان خدا و بندگانند؛ اما در همان حال بشرند و در اعمال خويش، به ويژه فعاليت هاي اجتماعي، خاستگاه بشري دارند. سزاوار نيست پيامبران و امامان را موجوداتي چون فرشتگان و از عالَم غيب دانست كه طبيعت و احكام ويژه اي دارند، بلكه اينان نيز بشر و مانند ساير انسانها بوده، عمل و اقداماتشان - به ويژه فعاليت هاي اجتماعي شان - بشري است و انگيزه انساني دارد: «قلْ إنَّما أنَا بَشرٌ مِثْلُكُم...» [1] .

اگر اعمال و فعاليت هاي امامان و پيامبران، بشري و از روي طبع آدمي نبود، نمي توانستند بشر را دگرگون كنند، زيرا دگرگون كردن آدمي، جز با راه و روش انسان خاكي ممكن نيست، گر چه منبع و مصادر آن، غيبي و از سوي خدا باشد، اما راه و مسير دگرگوني، به مقتضاي حال بشر است، از اين رو آيه تأكيد دارد: «و لو جعلناه ملكاً لجعلناه رجلاً و للبسنا عليهم ما يلبسون.» [2] .

جز بشر نمي تواند الگوي تربيت رباني و الهي باشد، حتي اگر موجودي غيبي و فرشته اي بخواهد بر زمين فرود آيد و راهنماي بشر گردد، مي بايد در راه و روش خاكي بگنجد، تا بتواند در مردم تأثير نهاده، بشر را اصلاح كند. اگر بپذيريم امام حسين (ع) از آن رو كه معصوم بوده، تكليف خاصي داشته و انگيزه قيام وي، قابل فهم و درك عقل بشر نيست، با نظريه طبيعي و بشري بودن اعمال و رفتار پيامبران و امامان همخواني ندارد. گذشته از اين امام در قيام، به خود بسنده نكرده، هر كه را آمادگي داشت، فراخواند: «هر كه به من نپيوندد، به رستگاري كامل نمي رسد.» امام با سخن خود در پي تحريك مردم و همت گماشتن براي انجام امري فقط غيبي نبود، زيرا اگر چنين بود، تنها خود مي توانست بدان اقدام ورزد اما اگر به دنبال آن بود كه هر مقدار مي تواند - حتي چند نفر - بسيج كند، معلوم مي شود انگيزه اي جز امر غيبي در كار بود. امام مي خواست مردم با او همراهي كنند و چنين شد و 72 نفر همره او شدند كه همگي بشر و غير معصوم بودند. اينان آدميان خاكي بودند كه از منطق و جنبش و موضع گيري امام تأثير پذيرفتند. اگر انگيزه امام غيبي و غير قابل فهم براي انسان عادي بود، چگونه امام توانست اينان را تحريك نمايد؟ انگيزه غيبي، قابل فهم براي مردم نبوده، چون به حكمت و علت آن پي نمي بَرَند، نا معقولش مي خوانند و آن را عمليات انتحاري و افكندن خود به هلاكت مي دانند، از اين رو نمي توانند با آن همراهي كنند و در اين راه جانفشاني نمايند. كمتر كسي پيدا مي شود به خاطر امري نامفهوم كه حكمت و فلسفه آن را نمي داند، از جان و مال خود در گذرد، بلكه بدان ايمان حقيقي نخواهد داشت و دل و دينش با آن نخواهد بود، اما ياران امام داوطلبانه همراه ايشان رفته، فوق تصور و انديشه، از جان گذشتگي كردند! اگر بپنداريم قيام، انگيزه و علل غيبي داشت و جز معصوم آن را نمي دانست، چگونه ياران امام به آن تن داده، به چنين سطحي از فداكاري رسيدند؟!


پاورقي

[1] سوره کهف، آيه 110.

[2] سوره انعام، آيه 9.