بازگشت

انگيزه غيبي


اين نظريه مي كوشد ثابت كند انگيزه قيام الهي امام، بر اساس اوامرعالم غيب بوده است.

امام از آن رو كه معصوم و مرتبط با عالم غيب بود، توسط خداي سبحان مكلّف به اين قيام شد. بنابراين، نهضت حسيني، تكليفي خاص براي معصومي خاص بود كه با ماورا مرتبط بود و در اين تكليف احدي با ايشان شريك، نبود از اين رو وظيفه اي شاق و بزرگ بود. بنا بر اين نگرش، انگيزه نهضت، امتثال امر عالم غيب است، نه انگيزه سياسي، اجتماعي يا ديني چنان كه بايد گفت: تكليف الهي خاصي براي امام، در آن بُرهه زماني است. طرفداران اين نظريه معتقدند تكليفي كه بر دوش امام بود و آن را به انجام رساند، آثار و دستاوردهاي بسياري در تاريخ اسلامي دارد، اما اين آثار، انگيزه قيام نبوده، و شايد مورد نظر امام نيز نبوده است، بلكه امام به انجام تكليف غيبي خاص خود مي انديشيد. مستندات و شواهد اين نگرش، برخي نصوص موجود از امام است كه در ظاهر مشعر اين معناست. مانند گزارشي كه مي گويد: وقتي حاكم اموي مدينه از امام خواست با يزيد بيعت كند امام يك يا دو شب مهلت خواست، آن گاه به زيارت مرقد پيامبر رفت و در آن جا خواب او را در ربود. در رؤيا رسول خدا (ص) را ديد؛ امام از وي خواست او را نزد خود ببرد، اما پيامبر فرمود: «خدا خواسته است تو را كشته راه خود ببيند و چنين تقدير كرده كه در سرزمين كربلا كشته شوي.» [1] .

در گزارش ديگري گفت و گوي محمد بن حنفيه با امام را شاهديم كه سيد بن طاووس آن را چنين بازگو مي كند: «در شبي كه امام مي خواست به كوفه رَوَد، محمد بن حنفيه به او عرض كرد: برادر! مكر و فريب كوفيان را مي شناسي و مي داني با پدر و برادرت چه كردند. مي ترسم همان گونه با تو برخورد كنند! اگر صلاح مي داني بمان كه محترم ترين و عزيزترين كس در حرم خواهي بود. امام فرمود: خوف آن دارم كه در حرم، يزيد مرا بكشد و من نخستين كسي باشم كه حُرمت بيت الله الحرام را پايمال كنم. ابن حنفيه گفت: اگر چنين دغدغه اي داري، به يمن يا نواحي ديگر برو. امام فرمود: در اين باره خواهم انديشيد. سپيده دم امام عزم رفتن كرد. خبر به ابن حنفيه رسيد و در پس امام افتاد و زمام ناقه اي را كه امام سوار بود گرفت و گفت: مگر وعده ندادي در آنچه توصيه كردم بينديشي؟ پس چرا با تعجيل، آهنگ كوچ داري؟! فرمود: پس از آن كه از تو جدا شدم، رسول خدا را در رؤيا ديدم كه فرمود: بيرون شو كه خدا خواسته تو را كشته در راه خود بيند! ابن حنفيه گفت: إنّا لله و إنّا اليه راجعون! اما چرا اهل بيتت را در اين حال همراهت مي بري؟! امام فرمود: نيز پيامبر فرمود: خدا خواسته اسيرشان بيند»! [2] .

اين گزارش بر آن دلالت دارد كه قيام حسيني، مشيّت غيبي و الهي بود و امام ناگزير از پذيرش اين تكليف بود. از ديگر شواهد، نامه امام به محمد بن حنفيه است. ابن بابويه در كامل الزيارات، متن نامه را چنين مي نويسد: «...هر كه به من بپيوندد، شهيد مي شود و هر كه به من نپيوندد، به فتح و رستگاري كامل نمي رسد.» [3] .

تمامي اينها نمايانگر آن است كه هدف امام، شهادت و اسارت بود، زيرا خدا و رسول به او چنين فرمودند، چنان كه مستندات و شواهد ديگري بر انگيزه غيبي و تكليف شاق و ويژه امام معصوم هست. منطق امام با محمد حنفيه و نزديكانش انگيزه قيام را از طرح و برنامه ريزي براي اقدامي ديني يا اجتماعي و يا سياسي دور مي كند، و گرنه چرا امام نفرمود: من نقشه ريخته ام و هدف معيّني از اين عمليات دارم و با وجود شرايط، به آن خواهم رسيد؟!


پاورقي

[1] امالي صدوق، ص‏217، چ مؤسسة البعثة، 1417.

[2] اللهوف في قتلي الطفوف، علي بن موسي بن طاووس الحسيني، ص‏40، چ مهر 1417ه.

[3] کامل الزيارات، ص‏157، چ مؤسسه نشر الفقاهة، 1417ه.