بازگشت

نقد تحليل


نگرش مزبور - چون ديدگاه پيشين - قابل پذيرش نيست، زيرا منافي اعتقاد ماست. شيعه معتقد است امامان در فعاليّت اجتماعي خود فرقي ندارند و عملكردشان يكي است: «الحسن و الحسين سبطان من هذه الامة إمامان إنْ قاما أو قعدا.» [1] .

امامان با هم تفاوت جسمي دارند، اما در جنبه رهبري و اجتماعي تفاوتي ميانشان نيست و همگي نور واحدند. افزون بر اين، اگر به تاريخ مراجعه كنيم، شواهدي خواهيم يافت كه برداشت «انگيزه شخصي» را رد مي كند. مي دانيم امام حسين (ع) با امام حسن (ع)، به مدت ده سال در زمان معاويه بود و اقدامي ننمود، با اين كه كساني وي را به شورش و انقلاب دعوت كردند و بدين منظور نامه هايي از عراق دريافت داشت و كساني مانند سليمان بن صرد خزاعي، از آن سامان نزد وي آمدند و درخواست كردند رهبري شورشيان را بر عهده گيرد، اما امام (ع) نپذيرفت و راه و روش برادر را پيمود. چنان كه پس از صلح برادرش، انقلابيوني كه از قيام امام حسن (ع) نوميد بودند و نمي دانستند صلح ايشان كم اهميت تر از قيام حسيني نخواهد بود، از امام حسين (ع) خواستند دست به قيام زند و به عراق آيد، اما امام اينان را از خود راند و بر كار برادر صحّه گذاشت، و اين نشان مي دهد مورد مشورت برادر بزرگتر بود و تشخيص هر دو در آن زمان، صلح و كوتاه آمدن بود. پس گرچه انگيزه و روحيه ظلم ستيزي در قيام مؤثر بود ولي اين انگيزه و روحيه مختص امام حسين (ع) نبود و امام حسن (ع) نيز در اين زمينه مانند برادر ظلم ستيز بود ولي به لحاظ شرايط محيط بود با وجود روحيه ظلم ستيزي به خاطر مصالح مهم تر با معاويه مصالحه كند.


پاورقي

[1] کفاية الأثر في النص علي الأئمة، خرازي قمي، ص‏117، چ بيداري قم، 1401.