بازگشت

مختصات سبك نثر فارسي در تاريخ بيهقي و دوره ي سلجوقي


آشنايي با ويژگيهاي سبكي نثر فارسي در دو قرن چهارم و پنجم و مقايسه اي كوتاه با خصايص سبكي فارسي در اين دوران وحسن تقليد محمد ابراهيم بدايع نگار صاحب كتاب فيض الدموع از اين سبك، ما را به اهميت نثر اين اثر واقف مي سازد.

1. نثر در اين دو قرن، مفصلتر و داراي جمله هاي طولاني تر مي باشد، مترادفات لفظي كمتر ولي الفاظ و عباراتي كه در قديم رايج نبوده، در جهت روشن نمودن مطلب بكار مي رفته است. لذا اطناب نمود بيشتري نسبت به دوره قبل دارد. البته نه اطناب ملال آور كه از محسنات تاريخ بيهقي است.

2. سبك اين دوره سعي دارد بوسيله آوردن الفاظ و مصطلحات تازه و استعمال جمله هاي پي در پي مطلب را روشن كند و با افزودن قدري نمك شعري بر آن، نوعي


توصيف شاعرانه در بيان حالات و وقايع ارائه كند.

3. استشهاد و تمثيل به آيات و روايات و ذكر شواهد شعري، تقليدي است از نثر فني عرب، چنانكه استفاده از كنايات و استعارات و تشبيهات لطيف در اين سبك نثري بحد وفور ديده مي شود. [1] .

4. تقليد از نثر تازي به شكل تازه اي در آثار اين دوره ظاهر مي شود.

بكارگيري تعابير عربي، قيدها و دعاها و جمله هاي عربي در نثر فارسي تاريخ بيهقي و سياستنامه نظام الملك و قابوسنامه عنصر المعالي ديده مي شود.

5. حذف افعال بقرينه، صرف افعال در وجه اخباري به جاي التزامي، آوردن فعل ماضي در محل مضارع براي تأكيد و تحقيق معني، طرز تازه ي استعمال افعال ماضي به صيغه ي وصفي و نيز مصدر مرخم زياد آورده مي شده است.

6. ضماير و جمعها به شكلي ديگر در اين دوران بكار مي رود. ضمير «ها» براي ذوي العقول و جمع بستن «شما» به «شمايان» و امثال اينها رايج بوده است.

7. استعمال افعال تركيبي با پيشوندهاي خاص فارسي دري نظير فرا، فرو، فراز، باز، بر، در و قيود زماني مانند نماز پيشين، شبگير، ايدون، روزينه.

8.نثر فارسي در اين دوره هنوز شيوه ي نثر مرسل را دنبال مي كند. لفظ با معني برابر است و معاني از هم دور نمي افتد. شايد بتوان اين دوره را با در نظر گرفتن مفهمومي كه از نثر خواسته مي شود، در شمار رساترين و روان ترين آثار منثور در تاريخ تطور نثر فارسي دانست و اگر نثر دوره ي قبل (ساماني) را نثر ساده و مرسل بناميم، مي توان نثر اين دوره را نثر مرسل عالي خواند. [2] .



پاورقي

[1] سبک شناسي ج 90 - 67/2.

[2] فن نثر در ادب فارسي، خطيبي ص 133.