بازگشت

بازگشت ادبي در عهد قاجار


تجدد نثر فارسي از عهد تيمور آغاز و در زمان صفويه تا حدي تداوم يافت. ولي در عهد قاجاريه رو به رواج نهاد. البته آثاري چند در اين دوران بر پايه ي نثر فني تاريخ وصاف نوشته شد.

قائم مقام فراهاني، نثر فارسي را به تقليد از گلستان سعدي با نمك خاص قلم خود در آميخت، لذا مي توان او را سر آمد نويسندگان اين دوره بشمار آورد.

بدون شك ادبيات رسمي اين عصر را مخصوصا در اوايل عهد قاجار، به خوبي ميتوان با عنوان «بازگشت ادبي» تعبير كرد و ريشه ي اين بازگشت را نيز در آنچه به ادبيات ديواني مربوط است، مي توان در تحولات مربوط به سياست و حكومت شناخت. [1] .

زيرا ادبيات ديواني كه اغلب به خامه ي منشيان و مستوفيان و وابستگان به دربار بود، چندان تأثيري در ادبيات طبقه ي عوام و نيز ديگر سطوح فرهنگي جامعه كه هر يك براي خود فرهنگ و زبان و ادبياتي دارند نداشت. شايد بتوان گفت از عوامل ترويج شيوه ي رسمي و ديواني نگارش و رويكرد به سبك قديم، علاقه و ذوق سرشار نويسندگان و دبيران و نيز شاهان و شاهزادگان قاجار كه خود تربيت يافتگان همين گروه منشيان و اديبان و علماي ادب دوست بوده اند، باشد. البته بزرگان و فرهيختگان مذهبي نيز دراين دوران داراي قرايح ادبي فراوان بوده اند. چنانكه ميرزاي قمي، ملا احمد نراقي، ميرزا فتحعلي تبريزي، سيد مهدي بحرالعلوم، ملاهادي سبزواري متخلص به اسرار، ملا علي نوري، ميرزا ابوالحسن جلوه و بسياري ديگر را مي توان بر شمرد. [2] .


در تحليل و بررسيهاي ديگر ذيل علل گرايش به سبك قديم در نگارش نثر فارسي، توجه و اهتمام ايرانيان به گذشته ي فرهنگي و ادبي خود و طرد هرگونه تمايل به زبان و فرهنگ بيگانه، قابل توجه است. روحيه ي استقلال طلبي، بيگانه ستيزي و مقابله با تهاجم فرهنگي غرب در ادبيات كه زبان فرهنگ است، در اوايل و اواسط اين عصر ظاهر گشت. ليكن نفوذ و سلطه ي همه جانبه ي غرب بر ممالك مشرق زمين وضعف و سستي شاهان قاجار، رفته رفته كام شيفتگان زبان شيرين فارسي را با ورود واژگان و تعابير بيگانه تلخ كرد. گرايش به تجدد و تفنن ادبي در اثر آشنايي با قالبهاي شعري اروپايي، ترجمه ي آثار ادبي غربي، برقراري ارتباط با كشورهاي غربي، رواج روشنفكري، حضور استادان خارجي در دارالفنون، فعال شدن صنعت چاپ و عوامل ديگر موجب شد تا سبك نثر فارسي دچار هرج و مرج و دگرگوني شود [3] .

در سال 1336 ه. ق نويسندگاني چون ملك الشعراي بهار براي حفظ نثر فارسي از اين گونه تحولات، به فكر تأسيس انجمن ادبي «دانشكده» افتادند تا با تجديد نظر در طرز و روش ادبيات فارسي، جرياني به نام «انقلاب آرام ادبي» را هدايت كنند، ولي جريان سريع دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي، آن تحول را با شكست روبرو ساخت. [4] .

گروهي اندك بر حفظ سنت سبك فارسي قديم تلاش كردن و برخي كه حاكميت با انديشه ي آنها بود، معتقد به تجدد و نوگرايي در ادبيات شدند و زبان فارسي را با واژگان دخيل غربي بياميختند و بيالودند و با ترجمه ي آثار كلاسيك و ادبي غرب، رمانها و نمايشنامه هاي بسياري را ترويج كردند.



پاورقي

[1] نقد ادبي، عبدالحسين زرين کوب 627 /2، امير کبير، ج 1373/2 ش.

[2] همان ج 630 / 2.

[3] سبک شناسي ج 338/1.

[4] نقد ادبي ج 641/2.