بازگشت

سير تطور نثر فارسي


سادگي و رواني زبان هر ملتي، بستگي به شرايط ساده و طبيعي فرهنگي و اجتماعي آن ملت دارد. چنانكه درتاريخ پيش از اسلام نيز ديده مي شود كه متن اوستا و متنهاي پهلوي، در نهايت سادگي و رواني بود و اي نسادگي در نثر نويسي تا اواخر قرن پنجم هجري ادامه يافت. ليكن تحولات گونه گون و مختلفي كه از راه عوامل ناپيدا و مؤثر خارجي و نيز عوامل پنهان و مؤثر داخلي و مجموع حالات ملل رخ مي دهد، تغييرات و تطوراتي را در ادبيات هر دوره بوجود مي آورد و منجر به شيوه ي خاص تحرير در نثر يا در سبك شعري آن دوره مي شود و گردشهاي ادبي روي مي دهد.

تأثير لهجه ها و گويشهاي حوزه هاي مختلف زباني و نيز گرايش طبيعي انسان در اداي هر چه ساده تر الفاظ و ميل به آسان سازي صرف و نحو، از ديگر عوامل توجه بيشتر به نثر ساده در ادوار نخستين زبان فارسي است.

ليكن هر زباني، زماني كه با لغت و ادبيات قوم ديگري آميزش و اختلاط و ارتباط پيدا مي كند، هر كدام نسبت به قوت و ضعف ادبي، دچار تأثير و تأثر مي شوند.

به گفته ي مرحوم ملك الشعراي بهار، همه متفقند كه عرب از زبان فارسي بيشتر لغت گرفته تا از ساير ملل [1] ؛ اما زبان فارسي در دوره هاي مختلفي تحت تأثير زبان عربي بوده است. از قرن اول تا پنجم به دليل آثار نثر و نظمي كه موجود است، تنها لغاتي كه


برابر فارسي نداشته، مانند لغات اداري و ديواني عربي و لغات كوتاه و فصيح وارد زبان فارسي شده است.

در قرن چهارم و پنجم، زبان پارسي دري، زبان ادبي متداول ايران بود و نگارش نثرهاي مرسل ساده با اندك واژه ها و تركيبات عربي حاكميت داشت. از اواخر قرن پنجم تا قرن هشتم، به تدريج نثر فارسي از حالت ساده قديم بيرون رفت و پارسي روان و دل انگيزي كه در آثار دوره ي ساماني و سلجوقي مي بينيم. اندك اندك به نثر متكلف مصنوع كه از روي تفنن و تقليد از تعابير عربي بود، تغيير يافت. و شايد منشأ اصلي اين تغيير سبك، رواج ادبيات عرب در ميان طبقه ي درس خوانده باشد. [2] .

هر چه از قرن ششم دور مي شويم، مترادفات، سجعها، موازنه ها و ديگر صنايع لفظي و نيز واژه هاي عربي و فارسي بيشتر مي شود. البته ورود و تأثير ديگر زبانها و لغات دخيل از يونان و مصر و هند و مغول و ترك را نبايد از نظر دور داشت.

از آثار دو قرن چهارم و پنجم، تاريخ بيهقي اثر ابوالفضل بيهقي (م 470 ه) و قابوسنامه تأليف در (475 ه) اثر عنصر المعاني كيكاووس و سياستنامه اثر خواجه نصير الدين طوسي (م 485 ه) و آثار ناصر خسرو قبادياني (م 481 ه) را مي توان ياد كرد.

اما نثر مصنوع متكلف يا نثر فني كه نثري آراسته به صنايع لفظي و معنوي و آميخته به امثال و اشعار و شواهد فارسي و عرب است، تا سده ي هشتم هجري تا صدي هشتاد آثار را شامل مي شد. نمونه ي اين آثار را مي توان: «مقامات حريري، تاريخ وصاف، التوسل الي الترسل و نفثة المصدور نام برد.».



پاورقي

[1] سبک شناسي، ملک الشعراي بهار، 255/1.

[2] نثر فارسي از آغاز تا نظام الملک الطوسي، ذبيح الله صفا، ص 114.