بازگشت

فيض الدموع و انگيزه تأليف آن


مؤلف در آغاز كتاب ذكري از نام كتاب نمي كند هر چند مرحوم ميرزا محمد رضا كلهر در مقدمه ي خود يادي از فيض الدموع كرده است. بدايع نگار در پايان كتاب علت تسميه آن را چنين مي نويسد: «و چون اين حديث مولم و واقعه ي جانسوز بدين جاي رسيد و با نازكي بيان و طراز صدق اين مايه لطف سياقت و جمال بلاغت يافت و از فيوضات قدست و سبحات انوار، گويي رشحي بدان در آميخت؛ زيان و بنان را ديگر باز طاقت تقرير و توان تحرير نمايد و دمع فائض و خاطر هائم آن را فيض الدموع و عبره المستهام (ريزش اشكها و اشك محزون و دلشكسته) خواند و حقا كه مطالعت آن از ديده ي خارا اشك زايد و آشفتگان الفته (پريشان) را غيرت و حيرت افزايد».

مؤلف، كتاب حاضر را به عنوان توشه اي براي آخرت بود، زماني كه «بر هر دو گونه ي روي، موي سپيد پديده شده و در تضاعيف بنيت و تفاريق اعضا، اعراض مختلف و امراض متنوع» عارض گشته و در دوران كهولت و سالخوردگي خود «از آن پيش كه اجل محتوم را وقت معلوم فرا رسيد اين سفر را يكي توشه اي برگيرد و در شرح شهادت امام بزرگوار ابوعبدالله السبط سيد الشهدا حسين بن علي عليه السلام كلمتي چند فراهم كند».

نكته ي اساسي در شكل گيري انگيزه ي مؤلف، عدم دسترسي عموم به كتابي موثق و صحيح به فارسي شيوا و بليغ است. وي تلويحا به گويندگان و راوياني كه رعايت صداقت و راستگويي را در بيان حوادث زندگاني خونبار امام حسين عليه السلام نمي كنند، زبان به نقد گشوده و سخنوران كم اطلاع و نا آشناي به آيين فصاحت و بلاغت را كه عوام پروري مي كنند، نكوهش مي كند. چه، عوام نيز در پرتو اين گونه روشهاي نادرست تبليغي «فهم معني ناكرده مي گريند و در اظهار آثار تفجع و توجع، خالي ذهن و فارغبال به يكديگر تأسي مي كنند و...».


از اين رو، به اعتقاد وي سخني كه به «حليت انشا و طراز بديع و صناعت سخن و علم معاني و فن بيان و آيين كتاب و استعارت فزوني يابد... البته طبع لطيف و خاطر بليغ بدين گونه سخن، رغبت زيادت افتد و بر مطالعت آن نشاط خاطر بيشتربود» و سپس مي گويد: اميد آنكه اين بنده را «عنايت عام و انعام تام كه جهانيان را فرو گرفته، كامي برگيرد و از آن فيض عظيم و بر عميم محروم نماند و مر اين روزگار مسعود را نيز اثري محمود باقي گذارد و ذكر جميل و دعاي خير بر اثر روان دارد...».

نسخه هاي خطي و چاپي

زمان دقيق تأليف فيض الدموع روشن نيست ولي آنچه مسلم است اين كه اين اثر دوبار توسط مرحوم ميرزا محمد رضا كلهر كتابت و تحرير شده. بار اول در سال 1283 كه فاقد مقدمه ي خطاط و نيز هيچ گونه حواشي و توضيحاتي در آن نيست و 130 صفحه است. بار دوم در سال 1286 با مقدمه ي مرحوم كلهر از روي نسخه ي قبلي كتابت شده است و 165 صفحه است. اصل خطي نسخه ي اول در كتابخانه ي سلطنتي (كاخ گلستان) به شماره ي 1080 نگهداري مي شود ولي خطي نسخه ي دوم يافت نشد.

كاتب در مقدمه ي خود كه بر تحرير دوم فيض الدموع نوشته و نيز در پايان كتاب، پس از فراغت از آن به سال 1286 تصريح مي كند كه گويا همان سال، توسط خود مؤلف و به تشويق اعتضاد السلطنه در دار الطباعه تهران به زينت طبع در قطع رقعي آراسته شد.

تصحيح پاره اي هفوات و لغزشهاي تحريري و افزودن اندك توضيحاتي در حاشيه ي كتاب توسط مؤلف، حاكي از اين نكته است كه تحرير دوم فيض الدموع جهت آماده سازي براي چاپ بوده و در ديباچه ي نسخه ي اولي نامي از ناصرالدين شاه نيامده! ولي در تحرير دوم، كتاب به وي تقديم و از وي تكريم شده است.

اما متأسفانه در چاپ سنگي اين كتاب، افتادگيهاي فراوان پيدا شد. خصوصا در


صفحات اوليه، دو صفحه از نامه ي امام حسين به معاويه افتاده بود كه در سه بار چاپ مجدد، چيزي به آن افزوده نشد و كسي متعرض آن مورد حذفي نگشت!

پاره اي حروف و كلمات نيزدر چاپ ساقط شده بود كه با مراجعه به نسخه ي خطي تحرير اول به حل آنها اقدام شد. پس از تمام صفحه آرايي و مراحل آماده سازي مقدمه كتاب و تهيه شرح حال مؤلف، با نسخه ي خطي تحرير 1283 در كتابخانه سلطنتي (كاخ گلستان) مواجه شدم و كاستيهاي پيش آمده را برطرف كردم. بنابراين نسخه ي اساس ما، تحرير دوم است كه چاپ سنگي از روي آن صورت گرفته و موارد افتادگي از روي نسخه ي اول حل شد. بعضا حواشي ياد شده در پاورقي آورد شده، ولي موارد روشن و غير ضروري آن را اضافه نكرديم.

فيض الدموع تاكنون بيش از سه بار چاپ شده است. چاپ سنگي اول كه توسط خود مؤلف در دارالطباعه انجام گرفت. از روي چاپ اول در سال 1345 با مقدمه ي علامه ابوالحسن شعراني و سيف الله نواب از نوادگان مؤلف توسط چاپخانه اسلاميه، افست گرديد. نسخه ي چاپ سنگي ديگري با خط نستعليق متوسط در همين سالها چاپ شد.

در سال 1363 (ه. ش) انتشارات يساولي (فرهنگسرا) با مقدمه اي مبسوط درباره ي شرح احوال ميرزا محمد رضا كلهر، از روي همان چاپ خط مرحوم كلهر افست گرديد.