بازگشت

مقدمه ي مترجم


سخني زيبا و به حق گفته اند كه: «شيعه، دو قبله دارد؛ يكي كعبه براي عبادت و ديگري كربلا براي شهادت».

كربلا، منحصر به زمان و مكان مشخصي نيست؛ بلكه مانند نور، در تمامي آفاق هستي پراكنده گشته و مانند طوفاني جهاني در تمامي اعصار و قرون، سير مي كند و هماره صدها قافله ي دل را به همراه خود مي برد. كربلا، جايي است كه بزرگترين مصيبتهاي تاريخ در آن واقع گشته و غمبارترين روز تاريخ يعني عاشورا را به خود ديده است.

كربلا، از مقدس ترين مكانهايي است كه از نظر شرافت و فضيلت با زمين كعبه برابري مي كند البته اگر بالاتر نباشد؛ چرا كه آن جا كعبه ي گل است و اين جا كعبه ي دل.

كربلا، هيچ گاه سرزمين جاهليت و جاهلان نبوده و نيز با خون سرخي كه جزو خون رسول خدا آميخته گشته و پيكري را كه پاره اي از بدن رسول خداست، چون نگيني درخشان در خود جاي داده است.

كربلا، نامي پرفروغ است كه از ميان نامهاي ديگر چون: «غاضريه،


نينوا، ماريه، عمورا، نواويس، شط فرات، طف، ساحل فرات، طف فرات و حاير» به طور ويژه اي، جلوه نمايي مي كند كه گوياي يك حقيقت بسيار مهم است؛ حقيقتي كه در طول تاريخ، دلها را لرزانده و اشكها را جاري ساخته است؛ چرا كه يادآور كربي عظيم و بلايي بس بزرگ است: هذا موضع كرب و بلاء.

خواننده ي گرامي! آيا تاكنون انديشيده ايد كه چرا مسافر، مي تواند در خاك كربلا نظير يثرب و بطحا، نماز خود را كامل بخواند؟! مگر نه آن است كه انسان در آنجا به وطن عقيده مي رسد و سفرش پايان مي يابد.

كربلا نيز چونان مسجد كوفه، منبري بلند براي نشر پيام حق است. مكه، مدينه، كوفه و كربلا، ارتباطي عميق و پيوندي ناگسستني با يكديگر دارند؛ چنانكه ماههاي رجب المرجّب، شعبان المعظّم و رمضان المبارك كه نظم تكويني آنها گوياي اين واقعيت است كه شهرعلي، شهر النبي و شهرالله، از ترتيب حكيمانه اي برخوردارند.

براساس روايات مورد اعتماد، نخستين كسي كه براي حسين بن علي عليهماالسلام مرثيه سرايي كرده، جبرئيل امين عليه السلام مي باشد كه براي حضرت آدم عليه السلام هنگام توبه، چنين گفته است:

«اين شخص، به مصيبتي دچار خواهد شد كه مصيبتهاي ديگر در كنار آن، اندك و كوچكند. عطشان، غريب و تنها كشته مي شود؛ نه ياري دارد و نه ياوري.

آه! كاش مي ديدي او را كه مي گويد: واعطشاه! در حالي كه تشنگي مانند دود، بين او و آسمان حايل گرديده است و كسي به فرياد او


نمي رسد جز با شمشير و جرعه هاي پياپي مرگ. آنگاه جبرئيل و آدم عليهماالسلام چونان جوانمرده كه در سوگ عزيز خود مي نالد، براي حسين گريستند». [1] .

ظاهراً اولين مردي كه از خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام مرثيه ي شهيدان كربلا را پس از وقوع اين فاجعه ي هولناك، سروده است «حضرت امام زين العابدين سيد الساجدين امام علي بن الحسين عليهماالسلام» بوده كه در مراحل مختلف، بويژه مسجد جامع اموي دمشق، حماسه اي عظيم آفريد و انقلابي بزرگ پديد آورد. تا آنگاه كه مردم شام، گريه و شيون نمودند. [2] .

باري، مرثيه خوانان و مديحه سرايان، در حقيقت به نخستين مرثيه سراي كربلا اقتدا نموده اند. جالب اين جاست كه نه تنها شيعيان و حتي مسلمانان، بلكه بيگانگان نيز براي حسين بن علي عليهماالسلام روضه خواني نموده اند. به اين بخش از مرثيه ي «جرجي زيدان مسيحي» توجه فرماييد:

«شب، چادر خود را برافراشت و جنگ با كشته شدن حسين و ياران باوفا و خويشان فداكارش به پايان رسيد و جسدهاي بي سر و خون آلود شهدا درميدان جنگ باقي مانده، ماه، اشعه ي خود را بر دشت كربلا افكند. خاك كربلا كه تا روز گذشته خشك و تشنه بود، با خون بي گناهاني سيراب شد. اگر خاك كربلا مي دانست كه در آن روز هولناك و تاريخي، چه فاجعه ي بزرگ و جنايت عظيمي رخ داده است،


حتماً تشنگي را بر سيراب شدن ترجيح مي داد و اگر ماه مي دانست كه در آن شب حزن انگيز و شام غريبان، اشعه ي خود را به كدام قطعه اي از زمين مي فرستد، حتماً روشنايي خود را محبوس مي كرد تا آثار آن جنايت عظيم و دلخراش را - كه تاريخ مانند آن را به ياد ندارد - از انظار پنهان كند». [3] .

باري، دلدادگان به مقام عظيم حسين بن علي عليهماالسلام پيشواي حماسه ي جاويد عاشورا تاكنون احساسات پاك خود را در قالب نثر و نظم و به سبكهاي ادبي و غير ادبي و به زبانهاي عربي و غير عربي، ابراز داشته و با ترسيم نهضت عظيم كربلا و حوادث جانگداز و مصيبتهاي جانسوزي كه قهرمانان آن تحمّل نمودند، عشق و دلدادگي خود را نشان داده اند. و نيز عواطف انسانهاي ديگر را نسبت به اين جريان بي نظير تاريخي كه آميزه اي از مناعت و مظلوميت است، برانگيخته اند و هر يك از آنان سهمي در زنده نگه داشتن آن، به عهده گرفته اند.

البته از سوي پيشوايان معصوم ما نيز مطالب پرارج و تشويق آميزي درباره ي مرثيه سرايان و مديحه خوانان رسيده كه همواره موجب دلگرمي آنان گشته و هر كدام، زوايايي از حماسه ي عاشورا را مجسّم ساخته اند و بدين ترتيب، حجم وسيعي از مدايح و مراثي در فرهنگ سرشار و پرجاذبه ي عاشورا راه پيدا كرده و ادبيّات عاشورا به رشد و بالندگي خاصي رسيده است.


يكي از اين پاكدلان نيك سرشت، فاضل ارجمند جناب «كمال السّيد» است كه با كتابهايي ارجمند بويژه «الم ذلك الحسين» عشق دروني خود را به پيشگاه باعظمت حسين بن علي عليهماالسلام و خاندان پاك آن حضرت، ابراز نموده است. آري، كتاب حسين، اشعه اي از حيات حسين و افق علّيين است كه در جاي دوردستي مي باشد: «كَلاَّ اِنَّ كتابَ الاَبْرارِ لَفي عِلّيّين». [4] و اگر در مقام اشاره به كتاب تدوين «ذلك الكتاب» گفته مي شود، در مقام اشاره به قرآن ناطق نيز بايستي «ذلك الحسين» گفته شود.

اين جانب با كمال فخر و مباهات، به ترجمه ي اين كتاب ارجمند پرداختم و پاداش آن را زيارت و شفاعت مي خواهم. در پايان به روح عرشي امام راحل درود فرستاده و سلامتي پيشواي مقتدر جمهوري اسلامي ايران حضرت آيةالله خامنه اي را خواهانم والسلام.

سيد محمّد رضا غياثي كرماني

تابستان 1376



پاورقي

[1] محدث قمي، نفس المهموم، ح 31.

[2] خوارزمي، مقتل، ج 2، ص 100.

[3] جرجي زيدان، فاجعه‏ي کربلا، ترجمه‏ي: محمد علي شيرازي، ص 4.

[4] مطففين / 18.