بازگشت

آيا جون جاي ديگر هم اين رجز را شنيد؟


ابوالفرج گويد: علي بن الحسين (ع) فرمود: آن شب من به خدا!! با حالي كه عليل بودم با پدرم نشسته بودم (يعني از بيماريها برخاسته بودم) پدرم عليه السلام پيكان تيرهاي خود را بجا نصب مي كرد و مرمت مي نمود و جون مولاي ابوذر غفاري پيش دستش بود (يعني اسلحه را مي داد و مي گرفت و باز بين مي كرد)

پدرم (ع) در آن حال مي خواند: يا دهر اف لك من خليل كم لك بالاشراق الخ.

ظاهر اين نقل تعدد روايت است نه تعدد مورد ولي از آنجا كه خواب شب تصميم بر جنگجو حرامست و خيمه ي شب جاي انجام كارهاي تجهيزاتي است بايد تعدد روايت را به تعدد مورد حمل كرد كه در يكجا به تيرها رسيدگي مي شده و پيكان به آنها گنجانده مي شده و در جاي ديگر به شمشير و غلاف رسيدگي مي شده، در يكجا بدست امام (ع) بوده و غلام پيش دست او بوده و در جاي ديگر بدست جون بوده و امام (ع) رفع خستگي مي نموده و در هر دو وضع، اصلاح اسلحه به تصورات جنگ كمك مي كرده و افكار را تهييج مي نموده و از باب تداعي معاني معاني ديگري به قلب هشيار امام


منصور (ع) هجوم مي كرد و البته كار زرادخانه «گرچه نمي توان آن خيمه را زراد خانه ناميد» بسي اهميت دارد از اهميت آن بايد براي شب تصميم فرمانده ي كل خود به مباشرت رسيدگي نمايد، شب تصميم دست و بازوئي در آستين مي رود كه بايد فردا با شمشير از آستين برآيد، بنا بر اين قسمت عمده ي وظيفه ي شب همان باز بين كردن و بازرسي اسلحه و سوهان كاري و راست كردن خميدگي و گرفتن زنك و كوبيدن ميخها و محكم كردن دسته ها و جابجا كردن شمشير و زوبين و تير است و بهرحال از اسلحه اي كه به دست مرد جنگي بيفتد و از مركب سواري كه به زير پاي سوار آيد و از دوات و قلمي كه در پيش نظر خوش نويس باشد دعوتي از مرد كاري مي شود و وحي آسا فكري به دماغ و اعصاب او مي رسد و تحريكي مي آرد خصوص موقعي كه براي آزمايش شمشيري را از غلاف مي كشد و براي امتحان مرونت او به پيچ و خم گردنش حركت مي دهد.

رنه ي تيغ امام را نداء مي كرد و امام نيز به همزباني تيغ وجدان زنده را صدا مي زد و چون جون زنده بود اين بانگ در گوش او سخت صدا مي كرد طنين كار بمانند مقدمه طنين كارزار، خاتمه كار را گوشزد مي كرد و سخن امام هم تكليف قطعي فردا را به خويش و تبار گوشزد مي كرد و در ضمن هم به جون مبادي فكري القاء مي كرد جو صف آرائي به مرد كاري شجاعت مي آموزد با آنكه جون خود به خود شجاع بود و از رجز ميدانش معلوم مي شود در اعمال شمشير و بكار بردن سر نيزه بسي توانا بوده و از كشتاري كه كرده و از به مبارزه آمدنش معلوم مي شود مراحل مهمي را از جنگ به توانائي گذرانيد.