بازگشت

سليمان بن رزين مولاي حسين


ابوعلي در رجال خود گويد سليمان مكني با بورزين مولاي حسين است با او كشته شد، محقق استرآبادي در رجال كبير گويد: سليمان بن ابي رزين مولي حسين به همراه او كشته شد «و شايد منظور اين باشد كه در راه حسين و در نهضت حسين شهيد شده زيرا آنانكه در اين راه كشته شدند هر چند دور دست از كربلا باشند با حسين اند - مامقاني گويد: مولي حسين است (بنابر نسخه اي) و مولاي حسن است (بنابر نسخه اي) با حسين كشته شد و لذا شيخ در رجال خود او را از اصحاب حسين شمرده گويد مولي حسين با او كشته شد و ابن داود او را در قسم اول شمرده گويد مولي حسين (سين جخ) با او كشته شد و كفي بذلك فخرا - اه - و مامقاني تفصيل ترجمه را ذكر كرده.

سليمان ابورزين از موالي حسين (ع) نماينده ي معتمد امام (ع) و پيك نامه ي او براي بصره بود (اهل بيت به موالي خود شخصيت و كنيه مي دادند) در آن هنگام كه امام (ع) در مكه بود وي را با نامه هائي به سوي بصره براي رؤساي اخماس بصره [1] روانه داشت، مادرش كبشه كنيز حسين (ع) بود امام او را به هزار درهم خريده بود و او در خانه ي ام اسحق «زوجه ي مكرمه ي امام (ع) بنت طلحه بن عبيدالله تيمي» خدمت مي كرد.


از وصاياي امام مجتبي به حسين (ع) يكي آن بود كه فرمود: اي برادر! اين بانوي گرامي «ام اسحق» را مگذار از خانه ي من بيرون رود تو او را تزويج كن - از اين قرار معلوم مي شود ام اسحق محرم و محبوب خانواده ي اهل بيت و بانوي هر دو امام (ع) بوده.

امام (ع) اين جاريه را به ابورزين تزويج كرد و خدا از او سليمان را به وي داد بنابراين سليمان مولاي حسين است و در قائميات نيز سلامي بدين عنوان دارد.

حجة عجل الله فرجه فرمايد؛ السلام علي سليمان مولي الحسين بن اميرالمؤمنين و لعن الله قاتله سليمان بن عوف الحضرمي.


پاورقي

[1] اخماس بصره از اين قرارند 1- عاليه 2- بکر بن وائل 3- تميم 4- عبد قيس 5- ازد - و رؤساء اين دسته‏هاي پنجگانه اينانند احنف بن قيس تميمي مشهور به حلم رئيس تميم و مالک بن مسمع بکري رئيس بکر بن وائل و منذر بن جارود عبدي رئيس عبد قيس «پسر زياد خواهر او را به حريه به زني داشت» از اشرافست در مغازي و فتوحات ذکري دارد، مسعود بن عمرو ازدي فهمي رئيس ازد و به سبب قتل او آشوب بصره بعد از هلاکت يزيد برپا شد وي عبيدالله زياد را پناه داد و مانع از قتل او شد و به حمايت او در بصره بر منبر رفت مردم ريختند و او را ريز ريز کردند کنيه‏ي او ابوقيس و جنبه‏ي اشرافي داشت و وي همانست که مردم را گرد آورد و براي نصرت حسين آنها را خطبه خواند و موفق نشد ولي در کتب مقاتل خطابه بنام يزيد بن مسعود نهشلي است وي نيز تميمي است و کنيه‏ي او ابوخالد است و از رؤساء اخماس نيست و تواند بود که مکتوبي براي وي نيز بوده و آنچه از خطبه و نامه‏اش بر مي‏آيد جمع آوري مردم به دست او بوده نه مسعود بن عمرو ولکن طبري و ساير مورخين دوم را ذکر نکرده‏اند و الله العالم و قيس بن هشيم بوزن کريم با هاء و شين و ياء و ميم، ابن اسماء بن صلت سلمي رئيس اهل عاليه است جنبه‏ي اشرافيت دارد و در جنگ بصره با اميرالمؤمنين ذکر و نامي دارد - و عبيدالله بن معمر تيمي تيم قريش در بصره بود و جنبه‏ي اشرافي داشت.