شيوه ي كارزار
همين كه اذن گرفت نبرد مي كرد و رجز مي خواند و مي گفت:
البحر من ضربي و طعني يصطلي
و الجو من سهمي و نبلي يمتلي
اذا حسامي في يميني ينجلي
ينشق قلب الحاسد المبخلي
ترجمه: از برق شمشير و آتش سر نيزه من ميدان هر چند دريا باشد فروزان مي شود و از تير و پيكانم جو فضاء پر مي شود.
هرگاه تيغه تيغ بران در كف راست من آشكارا شود دل حسود مي شكافد.
از ارجوزه معلوم مي شود وي تيرانداز و كماندار بوده.
و بعض از ارباب سير گويند: چون براي قتال بيرون شد مي گفت
1- اميري حسين و نعم الامير
سرور فؤاد البشير النذير
ترجمه - امير من حسين است و نيكو اميري است مايه ي سرور سويداي دل پيمبر بشير نذير است.
كشتار كرد تا كشته شد.