بازگشت

سعد تا كجا سخن را تعقيب مي كند؟


سماواتي گويد: سعد پس از اميرالمؤمنين (ع) به پسر بزرگش حسن (ع) ضميمه بود و بعد از او به حسين (ع) پيوست و با حسين بود و با او از مدينه خارج شده به همراه او تا مكه و از آنجا به كوفه آمد و در كربلا كشته شد.


ابن شهر آشوب و مورخين ديگر او را ذكر كرده اند.

حدائق گويد: همين كه روز عاشورا شد و آتش جنگ برافروخت در پيش روي امام براي رزم پيش رفت و نبرد كرد و كشته شد.

مناقب گويد: با ديگران از شهداء كه در حمله ي اولي كشته شدند شهيد شد - ره.

پيامي از كوكب سعد

سعد مي گويد هر روحي كه سخنان علي از آن طلوع كند او در افق خود كوكب ابدي الظهوري دارد اگر مردم درمانند و تاريكي سراسر عالم را فراگيرد و خلق به تاريكي بسر برند و اگر كشتيهاي دريا نورد به تاريكي گرفتار گردند او به ستاره ي درخشاني مي نگرد و نشاني كوي دولت را مي يابد سعد مي گويد: ما خط سمتي كوكب را گم نكرديم چشم از او برنداشتيم او قطبنماي ما بود تا ما را به كوي شهيدان رسانيد. ما هم جهة نماي شمائيم؛ مردم را ديده گان بنا خدا و ناخدا را ديده بقطب نما و قطبنما را ديده به جهت است. دولت علي كشتي ما و حسين ناخداي ما و هدف خداي ما بود، ما ديدگان بر نداشتيم تا رسيديم، صوت نور، از اين خطبه ي بس درخشان ما را صدا مي زد كه بمن نگاه كنيد آن صدا ما را به صاحب صورت رسانيد، آواز علي بود كه در من منعكس مي شد تا به حقيقت من صداي واتابي را از نغمه هاي روح كلي مي گرفتم علي با دو لب پر از حكمت اين آوازها را از او گرفته بود و به جهان و به مسمع جهانيان پس مي داد هر كه بخواهد آوازها و واتاب آنها را بشنود بكوي ما آيد و از قبر ما بشنود. اي رهگذر از ما بمحمديهاي همكيش ما بگو ما در اين خاك خفته ايم كه به قرآن و خاندان محمد وفادار باشيم.


(قاله عليه السلام في صفين)



اصبر علي تعب الادلاج و السهر

و بالرواح علي الحاجات و البكر



لا تضجرن و لا يعجزك مطلبها

فالنجح يتلف بين العجز و الضجر



اني وجدت و في الايام تجربة

للصبر عاقبة محمودة الاثر



(از ديوان امير (ع))