بازگشت

علي در حفر قناة


گويد: سپس خود كلنگ را «معول» برگرفت و به سرچشمه سرازير شد همي كلنگ مي زد، آب دير كرد، پس از قنات بيرون آمد پيشانيش از عرق ريزش مي كرد با انگشتان عرق را از پيشاني فرو ريخت و باز معول را برگرفت و بكار بازگشت متصل كلنگ مي زد و در شدت كار همهمه ي داشت «سخني آهسته مي گفت» ناگاه آب جوش زده سر شكاف شد و بمانند رگ گردن شتر جستن كرد فواره زد بقوه به بالا مي جست و سر فرود مي آورد:

مي فهمانيد كه براي اجابت كارگر عناصر بشتابند آب شتاب دارد و با اين وصف در پايان خجل و سرافكنده است.

علي (ع) كارگر محترم - بشتاب از سرچشمه بيرون آمد و مي گفت: خدا را شاهد مي گيرم كه اين آب، اين سرچشمه، صدقه است.