بازگشت

جنگ حر با ياد شرافت عرب


و باز در ميانشان شمشير مي زد و مي گفت:



1- اني انا الحر و مأوي الضيف

اضرب في اعراضكم بالسيف



2- عن خير من حل بارض الخيف

ترجمه:



1- منم حر منم آن آزاد كه مأواي مهمان بوده، تا بوده بار انداز مهمان بوده ام، مهمانداري كرده ام رسم مهمانداري و پذيرائي


را مي دانم، پاس مهمان را همچون من مي داند، خصوص اين مهمان عزيز، اين مهماني كه در مكه و مني در بين مهمانان خدا گرامي ترين مهمانست، اين چنين مهمان بر هر كه وارد شود دفاع از او بر صاحب خانه لازمست. پس شمشير بهر كس بخورد باكي ندارم، آنچه شما محافظت مي كنيد من بدم شمشير مي دهم.

2- براي جلوگيري از شما و دفاع از جان اين مهمان عزيز كه در هر دياري مكرم است با لشكر انبوهي مي جنگم، من آن مهماندارم كه در راه پاس احترام مهمانم شمشير مي زنم، در راه نگهداري مهمانم از يك دنيا شمشير و سر نيزه باكي ندارم

گوئيا اين حماسه و رجز در اثر تذكري بوده كه از دعوت ها و نامه هاي اهل كوفه بخاطر آورده، در بين راه اوراق دعوتي را امام عليه السلام از ميان خرجين بيرون آورده باو اراده داد، ياد آنها حر آزاد را آتش زده است و در بامداد امروز نيز در خطبه ي دفاعيه، امام سخنش به اينجا رسيد كه فرمود: اي اهل كوفه شما بمن ننوشتيد كه بيا؟!. همينكه آنها گفتند ما نكرديم - همانگاه حر از كذب آنها برآشفت و بتعريض گفت: آري يابن رسول الله، ما به تو نوشته بوديم، ما تو را به اين سرزمين آورديم. به خدا چيزي را بر بهشت مقدم نمي دارم، خدا باطل را دور كند - اه همان زمزمه ها مقدمات وثبه بود، حر آن وقت جزء افسران كوفه به شمار مي رفت.

و سپس حر با همراهي زهير به جنگ پرداخته جنگ سختي كردند.


طرز جنگشان چنين بود كه: هر گاه يكي از آنها حمله مي كرد و ميان لشگر فرو مي رفت آن ديگر حمله مي كرد تا او را از مخمصه خلاص و مستخلص مي كرد «در اين حال هر دو پياده بودند» يك ساعت در كار اين پيكار بودند. بعد رجاله به حر حمله بردند و او را كشتند. (ره).

همين كه بزمين افتاد در همان حال ياران حسين او را از زمين برداشته در پيشگاه امام زمين گذاشتند امام همي برخسار او دست مي كشيد غبار از چهره اش مي زدود، خون از تن حر مي جست حسين (ع) بالين سرش ايستاده مي گفت: [1] اي حر تو را بايد آزاد مرد ناميد چنانكه مادرت نامت نهاده، آزادي در دنيا، نيكبختي در آخرت. - اه

از ياران حسين «گويند علي بن الحسين» بذكر خير او سرود:



لنعم الحر حر بني رياح

صبور عند مختلف الرماح



درباره ي حر و سعيد حنفي عبيدالله بن عمر كندي بدي گويد:



سعيد بن عبدالله لا تنسينه

و لا الحر اذ واسي زهيرا علي قسر



مبادا سعيد بن عبدالله را فراموش كني و نه حر رياحي را كه مواسات با زهير داشت با زهير با هر خستگي همكاري داشت.


پاورقي

[1] يقول: انت الحر کما سمتک امک. حر في الدنيا و سعيد في الاخرة - اه -.