بازگشت

حر در آستان حسين


طبري گويد: همين كه نزديكتر شد و شناختندش بر حسين (ع) سلام كرد.

ديده ايد كه عربها از فاصله ي بسي دور سلام مي پرانند با تمديد صوت مخصوصي همينكه صدارس شدند اعلان سلام و سلامت جوئي خود را مي كنند حر مانند آزادگان خجل پيش از ورود در ساحت حريم معرفي خود و اعتراف بسابقه خويش را لازم ديد.

و گفت: خدا مرا بقربانت كند؛ اي پسر رسول خدا (ص) من آن


همراهت هستم كه ترا حبس كرده از مراجعت مانعت شدم، در راه پا بپاي تو آمدم تا خود را به پناهگاهي نرساني و بعد به تو سخت گرفتم تا پياده ات كردم و در اين مكان هم بتو تنگ گرفتم؛ اما بحق خدائي كه جز او خدا نيست، گمان نمي كردم كه اين مردم سخن و پيشنهادهاي تو را رد كنند و كار را با مثل توئي باين پايه برسانند.

من در بدو امر با خود گفتم باكي نيست كه من با اين مردم در يكپاره از اقداماتشان سازش كنم تا گمان نكنند من از اطاعتشان بيرون رفته ام وليكن آنها خود البته اين پيشنهادها را كه به آنها مي شود از حسين (ع) قبول خواهند كرد و به خدا اگر گمان به آنها مي بردم كه از تو قبول نمي كنند مرتكب اين كارها درباره ي تو نمي شدم و اكنون براستي آمده ام پيش خودت توبه كار و فداكار.

نزد خدا از آن كارها توبه نمايم و جانم را هم با تو بميان بگذارم

تا پيش رويت بميرم، حاليا آيا اين كار را براي من توبه مي بينيد.؟ امام - آري خدا توبه پذير است؛ توبه آنان را مي پذيرد و مي آمرزدت، نامت


چيست؟ گفت: من حر بن يزيدم؛ امام (ع) فرمود تو همان حري چنانكه مادرت نامت نهاده تو حري در دنيا و آخرت اينك پياده شو،

جمله ي اخير را در مقام خوش آمدي - يا بفرما ايراد فرمود بالاخره يكنوع پذيرائي است.

حر گفت [1] من سوار باشم براي تو لازمتر و سودمندترم تا پياده شوم؛

يعني اكنون من بايد بفكر تو باشم.

بر زير اين توسن ساعتي با اينها جنگ مي كنم و كارم به پياده شدن خواهد كشيد.

اما زمانيكه ديگر نبض و نفس نداشته باشم.

امام (ع) فرمود: پس چنان كن كه به نظرت مي رسد.

حر از پس اين سرفرازي براي منقلب كردن سپاه برگشت برابر سپاه اسب تاخت و تا جلوي همراهان سابق و اصحاب عمر سعد خود را پيش آورد و بعد بسخن آمده. [2] .


پاورقي

[1] قال: انا لک فارسا خير مني راجلا؛ اقاتلهم علي فرسي ساعة و الي النزول ما يصير آخر امري.

[2] فاستقدم امام اصحابه، ثم قال: ايها القوم؛ الا تقبلون من حسين (ع) خصلة من هذه الخصال التي عرض عليکم، فيعافيکم الله من حربه و قتاله.