جوين بن مالك تميمي
محقق استر آبادي در رجال خود گويد: جوين بن مالك تميمي از اصحاب حسين بن علي است با او در كربلا كشته شد - ابن عساكر در تاريخ خود گويد وي جوين ابن مالك بن قيس بن ثعلبه تميمي براي او در مغازي و حروب ذكري هست - نام او و نسب او را تصحيف كرده اند و سيف نمري گفته اند.
جوين در ميان بني تميم در كوفه فرود آمده بود و بعد به همراه آنها از كوفه براي جنگ با حسين (ع) بيرون شد.
وي از جماعت شيعه بود؛ جوين همينكه ديد شروط مصالحه را [1] ابن زياد رد كرد با عشيره ي خويش از عمر سعد سرپيچيد.
ارباب مقاتل گويند جواب ابن زياد راجع به شروط مصالحه چنين بود: اما بعد: من ترا نفرستاده ام نزد حسين (ع) كه از او دفاع كني - تا اينكه گويد: پس در
نظر گير كه اگر حسين (ع) و اصحابش بر حكم من فرود آمدند و سر تسليم فرود آوردند آنها را روي سلم و سلامت روانه دار نزد من و اگر امتناع كردند پس لشكر بر آنها بكش و بكش - اه -
جوين كه ناروائي را به اين حد ديد شبانه با كساني ديگر بار و بنه ي خود را بستند و كوچ كردند و بطرف حسين (ع) آمدند.
ذخيره گويد: عده ي آنها هفت تن بودند از بني تميم، ترجمه ي پاره ي از آنان گذشت و ترجمه ديگران هم خواهد آمد، جلوي روي امام (ع) كشته شد.
حدائق از سروي بازگو كرده گويد: جوين بن مالك بن قيس در حمله ي اولي با كساني ديگر از اصحاب حسين (ع) شهيد شد (رض) در قائميات سلامي دارد..
پيامي بدرماندگان
جوين و ياران كه از محيط سفلگان برآمدند به ما آموختند كه اگر با دشمن فرسخها رفتيد و فقط يك قدم باقي مانده در آن يك قدم هر گاه از راه خلاف برگرديد ممكن است در صعود باشخاص درجه ي اول برسيد گرچه درماندگيهائي از همقطاري با اشرار براي راهرو پيش مي آيد سرعت حركت مكتسبه فرصت براي برگشتن نمي دهد - جذبه محيط سفله گان در همقدمي با آنان هر قدم افزون مي گردد، خوف مخالفت با آنان مانند لجه ي گرداب، انسان را فرو مي گيرد؛ مساعدت نيم راه با آنان به قدرت و جرئت آنان مي افزايد و راه و روزنه
فرار را بر انسان مي بندد پس زنهار بغرور نجات در آخر كار يكقدم با آنان مرو ولي هر گاه گرفتار شدي بايد يأس بخود راه ندهي و بخود نويد دهي كه از آخرين درجه سقوط مي تواني خود را برآري و مورد سلام و تحيت قائم بر حق شوي
در قائميات به اين بازگشتگان سلام مي دهد: السلام علي جوين ابن مالك التميمي، هنگاميكه سقوط تو از حد گذشت شبي بر كنار رو و شبانه در فكر كار خود و خدا باش، و به هر حقيقتي در وجدان اعتراف داري بگراي و بهر خدمتي در وجدان متمايل گردي بچسب، از هر شر كه تنفر نمودي برگرد و به هر ادراكي كه براي تو روشن گرديده رو آر هر نبضي از فضيلت در تو باقي مانده بزن و در اين راه چنان جدي باش كه اين راهروان شبانه (همين شهيدان) بودند مثل اينان به شمائل و هم انساني خواهي رسيد اينان كه شبهاي آخر آمدند در روز عاشوراء در ساعت اول كشته شدند پيشقدمي آنان نمونه جديت انسان است.
جبهه ي جنگ احد و خطيب الهي (ص)
انه قد نفث الروح الامين في روعي انه لن تموت نفس حتي تستوفي اقصي رزقها لا ينقص منه شي ء و ان ابطأ عنه فاتقوا الله ربكم و اجملوا في طلب الرزق و لا يحملنكم استبطائه علي ان تطلبوه بمعصية ربكم فانه لا يقدر علي ما عنده الا بطاعته.
محمد رسول الله (ص)
پاورقي
[1] در بخش چهارم خواهد آمد.