بازگشت

علي و دادرسي


علي بن ابي طالب عليه السلام به عمر فرمود: مگر نه سعد بن وقاص صدقه را بر آنان مضاعف كرده؟

گفت: چرا! قول علي را گوش داد و قبول كرد و به جاي جزيه صدقه برايشان رضا داد، بدان قرار برگشتند؛ همواره در بني تغلب عز و امتناع مي بود و هميشه با وليد بن عقبه نزاع داشتند تا وليد قصد سوئي درباره ي آنها كرد و در شعر خود تلويحي كرده و گفت:



اذا ما عصبت الرأس مني بمشوذ

فغيك مني تغلب ابنة وائل



اين شعر از زبان او به عمر رسيد وي ترسيد كه مبادا وليد را بكاري وادار كنند و صبر وليد تمام شود و بر آنها بتازد او را عزل كرده فرات بن حيان و هند و بن عمر جملي را بر آنها گمارد وليد بيرون رفت و شترهائي داشت آنها را به وديعه نزد حريث بن نعمان، يك تن از كنانة بن تيم از بني تغلب گذارد صد شتر بود او بعد از آن كه وليد خارج شد به آنها خيانت كرد و آنها را خورد.