بازگشت

عرافه و حريق


طبري از روات پنجگانه خود بازگو نموده گويد: همينكه اهل كوفه به كوفه فرود آمدند و اهل بصره در سر منزل خود قرار گرفتند.مردم خود را شناساندند (عرافه براي خود قرار دادند) نشاط رفته بتنشان بازآمد سپس اهل كوفه اجازه خواستند با قصب ساختمان كنند (معلوم مي شود تاكنون در چادر و خيمه بوده اند) و اهل بصره


نيز اجازه خواستند عمر گفت: عكرش شما را براي حرب چابكتر مي دارد و پاپيچي كمتر دارد شما را با نشاط و تر و تازه و چست و چالاك نگه مي دارد و جنگي به چابكي نياز دارد و من دوست ندارم با شما مخالفت كنم. قصب چيست؟

گفتند. عكرش همينكه كاملا آب بخورد و برسد قصب گردد.

گفت: پس بكارتان پردازيد.

پس بنابراين اهل اين دو شهر با قصب ساختمان كردند. سپس حريقي در كوفه ونيز بصره واقع شد، حريق كوفه شديد تر بود.

هشتاد عريش (كوخ) «در شوال» سوخته شد و در آن قصبه اي باقي نماند مردم همواره آن را بازمي گفتند سعد چند نفر را از آنان به مدينه فرستاد كه اجازه ي ساختمان با خشت بخواهند رفتند و خبر حريق را و آن چه صدمه رسيده بازگفتند چيزي را فروگذار نمي كردند كه به او نمي رساندند.

او گفت: بكنيد و در ساختمان زياده روي مكنيد. سنت را ملازم باشيد تا دولت ملازم شما باشد.

نمايندگان مردم به كوفه بازگشتند و اجازه را رساندند عمر ببصره بعتبة بن غزوان نوشت بنمايندگان دستور داد كه بسازند ولي بنيان را فوق قدر آن بالا نبرند. پرسيدند قدر چيست؟ گفت چيزي كه شما را باسراف نزديك نكند و از ميانه روي بيرون نبرد.