بازگشت

علي طرز را تغيير داد


تشكيل اين تجمعات را همين كه علي عليه السلام به سرپرستي و فرماندهي سپاه كوفه رسيد و كار به او (ع) واگذار شد عوض كرد و تشكيلات كوفه از اين قرار شد.

نخست - همدان و حمير و «حمر» به نظر من محبت علي (ع) به ايرانيان و عموم ضعفاء و باز باهل فضيلت و معنويت مانند همدان و حمير از اين جا معلوم مي شود طبقه ي زيرين را به فوق آورد.

دوم - مذحج و اشعر و طي. و پرچم اين قسم را نصر بن مزاحم حمل مي كرد.

سوم - قيس و عبيس و ذبيان و عبدالقيس

چهارم - كنده و حضرموت و قضاعة و مهرة

پنجم - ازد و بجيله و خثعم و انصار

ششم - بكر و تغلب و بقيه ي ربيعه

هفتم - قريش و كنانه و اسد و تميم و ضيه و رباب

زير و رو كردن اين طبقات از طرفي كشف از قدرت نفسي اميرالمؤمنين (ع) ونيز از طرفي ديگر كشف از خراب شدن نفسيات اين طبقه آخر مي كند كه اهل عاليه و كارگذاران حكومت سابق بوده اند.

و همين كه شهر شدن كوفه صورت عمل گرفت شاه كوچه هاي باز «خيابانها» در آن شهر شكافته شد عرض كوچه هاي بزرگ پنجاه ذراع بود اين شاه كوچه ها هنگام شب به وسيله ي مشعلها روشن مي بود


از اين شاه كوچه ها آن چه كه به نام «سكه» بما رسيده. سكه ي بريد و سكه ي علاء و سكه ي بني محرز و سكه ي شبث و سكه ي عميره و سكه دار الروميين است كه نزديك قصر امارة بود و بسياري غير آنها كه به اسم سران و تجار شناخته مي شده از قبيل «سكه عنتره حجام». و اهم سكه هاي كوفه (سكه بريد) بوده و مكان آن بين جسر كه واقع در جانب جنوب شرقي است وبين قصر و كناسه واقع مي بوده. و موقع قصر در جانب جنوب شرقي مسجد جامع بوده. اما مكان كناسه در شمال شرقي بين مسجد كوفه و مسجد سهله بوده و ارباع كوفه بپانزده خيابان منقسم مي بود.

1- خيابان هاي ربع اول كه در شمال مسجد جامع واقع مي شد محله هاي سليم و ثقيف و همدان و بجليه و تيم اللاة و تغلب مي بود.

2- و خيابان هاي ربع دوم كه در سمت قبله و جنوب بود محله هاي بني اسد و نخع و كنده وارد مي بود.

3- خيابان هاي ربع سومين كه شرقي مسجد جامع مي بود محله هاي انصار و مزينه و تميم و محارب و اسد و عامر مي بود.

4- و خيابان هاي ربع چهارم كه در غربي جامع واقع ميشد محله هاي بجيله ي غطفان و بجيله ي قيس و جديله و جهنيه وغير آن از چندين عشائر ديگر مي بود.

براي كوفه باروئي نبود فقط در ناحيه ي شمال شرقي، موضع خندق معروفي بود، و مسناة جابر (يعني سد سيل گردان) در محله مزينه بود، و در جانب جنوب شرقي نهر بني سليم بود از اين نهر ساقيه هائي شكافته و حمامهائي آب مي گرفت، منصور مردم را به حفر خندقي مجبور كرد كه محيط بر كوفه بود از فرات آب مي گرفت و عبور از آن به توسط قنطره هائي بود كه درها بر آنها بود و بسته مي شد و باز مي شد و قايق ها در اين خدق كار مي كرد براي تسهيل تجارت جريان ميداشت


و در خلال قرن اول در كوفه چاهي براي آب برداشتن نبود فقط پاره ي قناتها مي بود و بيشتر اعتماد مردم در آب بر سقاهائي بود كه آب از شريعه مي كشيدند و بعدها بئر علي معروف شد و مردم از آن آب كشيدند و ابن هبيره قنطره ي كوفه را احداث كرده و شايد قنطره ي كوفه همين جائي است كه امروز نزد عامه بنام «كنيدره» معروف است و موقع آن در جنوب شرقي از مسجد جامع بوده است.

سپس خالد قسري قنطره ي كوفه را اصلاح كرد و بعد هم چندين مرتبه اصلاح شده و گوينده اين قنطره پيش از اسلام ميبود و ساقط شد و در مكان آن اين جسر بنا شد سپس «زياد و بعد ابن هبيره و بعد خالد قسري و بعد يزيد بن عمر» هر كدام به نوبه ي خود آن را اصلاح كرد و بعد بني اميه هم چندين دفعه اصلاح شد.

از مكان هاي برجسته ي تاريخي كوفه كه در وضع هندسي آن به نام است جبانه ها و صحاري آن جاست. چنان معمول بوده كه در هر خطه اي و در وسط هر محله اي قطعه ي وسيع پردامنه اي را باز مي گذاشتند و امروز هم در شهرهاي عربي مانند يثرب و نجف و كوفه و زبير و شطرة المنتفق مانند آنرا مي بيني و آنرا بنام «صفا و صفاوة و فضوة و مناخه» مي نامند و بر هر قطعه اي از اين قطعات وسيع آن محله اي كه مردگان را دفن مي كردند نام «جبانه» اطلاق مي كردند و بر باقي نام «صحراء» استعمال مي كردند آن جا بخصوص جاي اجتماعات عمومي و احتفالات عامه بود.