بازگشت

پيام


سيل بي رهبر به دريا ميرساند خويش را

بنگريد كه اين هفت تن از اصرار خود چه پيامي مي دهند دشمن از آنان جلوگيري كرد، طوفان حوادث كوفه آنان را پيچاند، راه بسته افق را بر آنان تاريك داشت؛ ولي جديت و پشت كار و داشتن هدف آنان را از هر پيچ و خم و چين و شكنجي گذراند و برهروان كاروان حسيني رساند؛ آنان از آرامگاه خود همين فضائل عملي خود را برهروان كوي شهيدان پيام مي دهند؛ پيام مي دهند كه حر رياحي از پيوستن ما به جمعيت امام (ع) جلوگيري كرد ولي او غفلت كرد از اين كه كسي كه از خانه گذشته و علاقه هاي كسان خانمان و محبت جان پا پيچ او نشده اين جلوگيري تصنعي در او تاثيري نخواهد داشت، باز پيام مي دهند كه از نوازش حسين (ع) و تعصب كشيدنش و حاضر شدنش تا پاي جنگ، اطمينان داشته باشيد كه عطيات لاهوت همواره بمقدار رغبات ناسوت است، آن كس كه رغبتش بحق و حقيقت به آن اندازه شد كه غباروار زندگي خود را از هم پاشاند، و از پيرامون هسته ي مركزي نور پراكنده نشد، و خود را مانند ذره به دامن او انداخت، از كانون حقيقت نيز به او توجه خواهد شد و كانون حقيقت هر چند بزرگتر از هر شخصيتي است ولي جائي كه كسي شخصيت خود را نديد و به سمت او بي سر و پا روان شد، مي توان باور كرد كه كانون حقيقت هم خود را به او نزديكتر خواهد آورد در علم طبيعي ثابت شده كه كره ي زمين و هر كره ي ذرات پراكنده ي خود را به طرف خود مي كشد، و از اين رو هر سنگ از بالا به سمت مركز فرود مي آيد ولي بقانون جاذبه ي عمومي به نسبت مستقيم حجم آن سنگ با كره ي زمين و به نسبت معكوس بعد فيمابين هر دو همديگر را مي كشند يعني آن سنگ هم تمام كره ي زمين را به طرف خود تكان مي دهد، بازديده ايد به


اندازه اي كه طفل خود را به پدر و بزرگتر خود وابسته مي دارد، آنان نيز به طرف او رايگان خواهند بود، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل، و به تمام خدمات خود مطمئن باش، جديت، شور، حركت، توجه، دعا، همهمه، هر چه از تو توجه زايد به همان پايه بر مبلغ قرب تو مي افزايد و به نسبت خدا بطرف تو مي آيد اگر تو به پاي لنگ لنگان مي روي او تعالي شانه با قدم هاي جبار پيش مي آيد و صلي الله علي محمد و آله.

سه شنبه 25 رجب 1360 به مطبعه بمطبعه سپرده شد

جانا بشكرانه ي اين كه پيام شهيدان را كه نامه اش را خود با خون نگاشتند تو به آساني در اين اوراق مي خواني در آن تامل كن و مكر در مكرر آن پيام ها را بخوان باشد كه فروزانت نمايند و به كوي شهيدان گذرت دهند و در آن هنگامه ي فروزان مرا يادي كني كه من هم به دست اخلاص اين نامه را از دست شهيدان گرفته به تو تقديم مي كنم اميد به ديده ي اخلاص بنگري و بگوش ارادت در نيوشي.

تهران 2 شوال 1 آبان 1320 پايان جلد اول

(خليل سميري كمره ي عفي الله عنه)


ما لازم ديديم در طبع دوم جبهه ي مخالف يعني دشمن را نيز از حيث كثرت و قدرت تعيين كنيم بنابراين محتاج شديم شهر كوفه را كه مركز جنبش سپاه دشمن بود با وضع آن از همه حيث رسيدگي كنيم از اين رهگذر يك جزوه بر كتاب افزوديم و آن اين است.